ابزار ووسایل زندگی مردم
پَرخَو : جایی است برای نگهداری غله که در کنج خانه می ساخته اند .
دبّه : ظرÙÛŒ است Ú©Ù‡ در گذشته مسی بوده Ùˆ اکنون از نیکل است و برای نگهداری Ùˆ Øمل Ùˆ نقل روغن از آن استÙاده Ù…ÛŒ شود .
شولگ : سبدی مخروطی Ø´Ú©Ù„ است در ابعاد Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ بزرگ Ú©Ù‡ برای نگهداری عناب Ùˆ قروت Ùˆ... از آن استÙاده Ù…ÛŒ شود Ùˆ آن را در نقطه بلندی از دیوار خانه به میخ آویزان Ù…ÛŒ کنند و چون هوا به داخل آن راه Ù…ÛŒ یابد و با جایی تماس ندارد ، از Ùساد شیئی Ú©Ù‡ درآن گذاشته شده ØŒ جلوگیری Ù…ÛŒ کند . نام دیگر شولگ سÙتوک  می باشد.
کاهدان : اتاقی است Ú©Ù‡ از بالای آن سوراخی برای ریختن Ùˆ انبار کردن کاه باز گذاشته اند Ùˆ از آن نقطه کاه ها را به درون کاهدان مي ريزند .پس برای استÙاده Øیوانات از در بیرون Ù…ÛŒ برند .
کَواره : سبدهای بلندی است Ú©Ù‡ اختصاص به Øمل میوه دارد Ùˆ بیشتر با آن انگور Ùˆ سایر میوه هایی Ú©Ù‡ در برابر Ùشار آسیب Ù…ÛŒ بینند را Øمل Ù…ÛŒ کنند .
Ú¯Ùلینه : از این وسیله برای نگهداری گندم ØŒ جو Ùˆ ارزن استÙاده Ù…ÛŒ شود . Ø´Ú©Ù„ آن بدین صورت است Ú©Ù‡ از پایین مسدود است Ùˆ سوراخی دارد Ú©Ù‡ نام آن «دَمه » است . آن را با پارچه ای مسدود Ù…ÛŒ کنند و از همین Ù…ØÙ„ بعداً گندم یا جو را تخلیه Ù…ÛŒ کنند . در وسط ØŒ جادارتر و از دو طر٠کم جاتر است Ùˆ از بالا دهانه ای دارد Ú©Ù‡ گندم یا جو را در آن Ù…ÛŒ ریزند و هنگامی Ú©Ù‡ Ù¾Ùر شد ØŒ سرش را مسدود Ù…ÛŒ کنند .
گربه تاز : وسیله ای است Ú©Ù‡ ماست ØŒ شیر Ùˆ غیره را از آسیب گربه Ùˆ نظایر آن ØÙظ Ù…ÛŒ کند Ùˆ اجازه دخل Ùˆ تصر٠را از گربه سلب Ù…ÛŒ نماید .
کارق یا کارگ : اتاقی است در بالای اتاقهای دیگر منزل ساخته شده و گنبدی شکل است.سوراخی در بالا برای ریختن گندم و از گوشه یک اتاق سوراخی کوچک برای تخلیه دارد .
Ù…ÙŽØ´Ú© : وسیله ای است Ú©Ù‡ از پوست گوسÙند ساخته شده Ùˆ برای نگهداری روغن Ùˆ ماست از آن استÙاده Ù…ÛŒ شود . البته از مشک Ùˆ سبد برای نگهداری آب سرد هم استÙاده Ù…ÛŒ کنند .
Ù…Øصولات Ùˆ تولیدات :
پَخته : برگه هلوی خشک شده Ú©Ù‡ درون آن مغز گردو Ùˆ شکر Ù…ÛŒ Ú©Ùنند .
پَطیر : Ùطیر، نان گرد Ùˆ Ú©Ù„Ùتی Ú©Ù‡ آرد آن را با روغن Ùˆ سبزی Ùˆ چیز دیگری خمیر کرده باشند .
تَÙتو : تÙتان نوعی نان گرد Ú©Ù‡ آرد آن را با شیر یا روغن  ، زعÙران Ùˆ زرد چوبه خمیر Ù…ÛŒ کنند .
نان خشکی : همان نان معمولی است که پس از پختن ، میله ای از وسط آن عبور   می دهند و دو طر٠میله را در دو طر٠تنور قرار می دهند تا  نان از آتش تنور بریان گردد. این نوع نان بسیار خوشمزه است و تا مدتها می ماند و خراب نمی شود . گاهی هم خمیر آن را با شیر همراه می نمایند
. زعÙران : از Ù…Øصولات مهم Ùˆ صادراتی منطقه است و تقریباً در همه جا به عمل    می آید .
زرشک : از Ù…Øصولات صادراتی منطقه است Ùˆ در همه جا به عمل Ù…ÛŒ آید
سÙÙÙˆÙ : قاووت از آرد نخودچی Ú©Ù‡ با شکر در آمیزند ØŒ تهیه Ù…ÛŒ گردد .
عناب : از Ù…Øصولات مهم صادراتی منطقه است .
Ùرش : قالی Ùˆ قالیچه در اغلب جاهای ناØیه هردنگ باÙته Ù…ÛŒ شود ولی Ú©ÛŒÙیت قالی مود را دارا نیست .
قیسی : زردآلویی است که با هسته خشک نمایند.
کشته توت : توت خشک شده است Ùˆ بهترین نوع آن ØŒ بدین طریق به دست Ù…ÛŒ آید ØŒ Ú©Ù‡ توت را نمی ریزند Ùˆ سÙره ای زیر آن پهن Ù…ÛŒ کنند تا توتهای خشک شده بر روی آن بریزد .
کلّه Ú©Ùنجت : آمیزه ای از خرمای تازه Ùˆ کنجد بو داده است .
کلّه کنو : آمیزه ای از خرمای تازه و شاهدانه بو داده است .
گلیم باÙÛŒ Ùˆ باÙتن پارچه کرباس Ùˆ باÙت نمد معمول بوده Ú©Ù‡ در Øال Øاضر متروک گردیده است .
.جشنها و اعیاد  :
ختنه سوران : از مراسم جالب Ùˆ توأم با شادمانی ختنه پسران است،که جشن آن یک یا دو شب طول Ù…ÛŒ کشد Ùˆ همه مدعوین به اندازه قدرت Ùˆ شخصیت خود هدایایی به این جشن Ù…ÛŒ برند Ùˆ به پسری Ú©Ù‡ به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…Ø±Ø¯Ù… پاک شده Ùˆ یا به پدر Ùˆ مادرش تسلیم Ù…ÛŒ کنند . در این شبها علاوه بر رقص Ùˆ موسیقی ØŒ داستان Ùˆ بازیهای جالب از وسایل سرگرمی است .  عملیات تردستی از قبیل روی نخ راه رÙتن ØŒ نخ از دهان در آوردن و عملیات پهلوانی Ùˆ کشتی گرÙتن نیز متداول بوده است . معمول ترین بازی در ختنه سوران ، پادشاه بازی است که با قاپ انجام Ù…ÛŒ شود .بدین ترتیب Ú©Ù‡ قاپ را به هوا Ù…ÛŒ اندازند و به هر یک از 4 طر٠(شاه ØŒ وزیر ØŒ دزد ØŒ عاشق) Ú©Ù‡ به زمین آمد صاØب آن معلوم Ù…ÛŒ شود . پادشاه به وزیر درباره دزد Ùˆ عاشق Ùرمان می دهد Ùˆ دستوراتش اجرا Ù…ÛŒ شود . Ùرامین شامل شیرین کاریها یا آوازخوانی است . البته ناگÙته  نماند Ú©Ù‡ در قدیم ختنه پسران با تیغ دلاکی Ùˆ پنبه سوخته انجام Ù…ÛŒ گرÙته است .وسیله طرب غالباً «دَÙ» Ù…ÛŒ باشد Ùˆ از ساز Ùˆ دهل به ندرت استÙاده Ù…ÛŒ شود .
جشن سده : یکی از جشنهای ایران باستان از زمانهای دور Ú©Ù‡ برای ما به یادگار مانده است . جشن پیدایش آتش Ùˆ در روایات ایرانی آن را به هوشنگ پادشاه پیشدادی نسبت Ù…ÛŒ دهند. در مورد وجه تسمیه آن دلایل متعددی ذکر Ù…ÛŒ کنند Ùˆ از جمله Ù…ÛŒ گویند «چون        50 شب Ùˆ 50 روز به نوروز مانده است به این دلیل نام این جشن را سده گذاشته اند». Ùˆ برخی Ú¯Ùته اند :«Ùرزندان آدم نخستین ØŒ در این روز به صد تن رسیده اند.» در سالیان گذشته مردم هر روستا در غروب روز دهم بهمن در نقطه ای با یک بغل هیزم گرد هم Ù…ÛŒ آمدند و هیزمها را آتش Ù…ÛŒ زندند Ùˆ شادی Ù…ÛŒ کردند Ùˆ باورشان این بود Ú©Ù‡ دود آتش به طر٠هرکس Ú©Ù‡ برود ØŒ ثروتمند خواهد شد و بر هر طرÙÛŒ Ú©Ù‡ دود برود آن قسمت Ù…Øصول بیشتری خواهد داد . در پایان با همان آتش، نان کماچ گونه ای می پختند و بین اÙراد تبرکاً تقسیم Ù…ÛŒ كردند .  این جشن در Øال Øاضر از خاطره ها زدوده شده Ùˆ کسی نسبت به انجام آن علاقه ای ندارد و علت این بی علاقگی هم بی اطلاعی است .
چهارشنبه سوری : یکی از جشنهای ملی Ùˆ باستانی ایرانیان است Ú©Ù‡ در آخرین چهارشنبه سال طی مراسم خاصّی برگزار Ù…ÛŒ شود Ùˆ مردم به شادی و سرور Ù…ÛŒ پردازند . غالباً بچه ها در غروب سه شنبه آخر سال ،هیزم Ùˆ یا لاستیک را آتش Ù…ÛŒ زنند و  می گویند :«سرخی م٠از تÙÙ‡ سَردی Ù…ÙÙ‡ از تÙÙ‡ ØŒ زردی Ù…ÙÙ‡ از تÙ» Ùˆ بدین ترتیب اعتقاد دارند Ú©Ù‡ بلاها را از خود دور Ù…ÛŒ کنند . در پایان چنانچه به شب نشینی هم بروند با آجیل از هم پذیرایی Ù…ÛŒ کنند . این مراسم در Øال Øاضر بسیار کمرنگ Ùˆ در Øد Ù…ØÙˆ شدن است ØŒ Ùˆ به ندرت ممکن است بچه ای ببینیم Ú©Ù‡ به این کار مبادرت کند .اما  20 الی 30 سال قبل برگزار Ù…ÛŒ گردید .
عید نوروز : از ابتدای اسÙند ماه همۀ مردم از توانگر Ùˆ درویش به انتظار نوروز ØŒ روز شماری Ù…ÛŒ کنند و با آغوش باز و لب خندان به استقبال نوروز Ù…ÛŒ روند . مردمی Ú©Ù‡ در تمام ایام سال، شاید گرÙتاریهای زندگی به آنها امکان بازی Ùˆ تÙØ±ÛŒØ Ù†Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ ØŒ با Ùرا رسیدن عید ØŒ Ø±ÙˆØ ØªØ§Ø²Ù‡ ای Ù…ÛŒ گیرند Ùˆ پایکوبی Ù…ÛŒ کنند ØŒ گرچه مراسم نوروز در نقاط مختل٠متÙاوت است ØŒ اما آنچه در اینجا و بین همه کس مرسوم است ، اینکه چهار روز ابتدای سال مختص تÙØ±ÛŒØ Ùˆ گردش Ùˆ بهترین ایام پیوندهای دوستانه و جلب Ù…Øبت است . زارع Ùˆ مالک ØŒ Ùقیر Ùˆ غنی در این روزها لباس نو پوشیده و Ø±ÙˆØ ØªØ§Ø²Ù‡ یاÙته اند . با هم Ù…ÛŒ نشینند Ùˆ Ù…ÛŒ خورند ØŒ Ú¯ÙÙ„ Ù…ÛŒ گویند و Ú¯ÙÙ„ Ù…ÛŒ شنوند و همچنان Ú©Ù‡ خانه ها را برای استقبال از نوروز صÙا داده اند ØŒ قلبها را از غبار غم Ù…ÛŒ شویند Ùˆ پیوندها را تازه Ù…ÛŒ کنند .تنها در این چند روز است Ú©Ù‡ خود را به سنت دیرین  می بخشند Ùˆ آنها را به پایکوبی وا Ù…ÛŒ دارد(غوث،1377). Ùراخور وسع مالی Ùˆ رسم معهود تØÙÙ‡ ای به خانه Ù…ÛŒ برند و شام نوروزی Ú©Ù‡ معمولاً قند ØŒ برنج  و یا جیره جنسی است دریاÙت Ù…ÛŒ دارند Ùˆ سپس از یکدیگر دیدن Ù…ÛŒ کنند. در سÙره عید دهاتی از Ù‡Ùت سین خبری نیست . بدون تکلّ٠آنچه را Ù…ÛŒ تواند در این روز تهیه Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ نمایندۀ قدرت مالی Ùˆ قلب پاک اوست . روزهای دوم تا چهارم را مردم هر ده در نقاط به خصوصی جمع Ù…ÛŒ شوند Ùˆ همه با هم عید را برگزار Ù…ÛŒ کنند . در این روزها بازار خوانندگی Ùˆ موسیقی مجاز Ùˆ آهنگهای رقص Ùˆ چوب بازی Ú©Ù‡ دلخواه مردم است ØŒ برقرار Ù…ÛŒ باشد . علاوه بر این در روزها بازیهایی معمول است Ú©Ù‡ از آن جمله Ù…ÛŒ توان ØŒ تخم مرغ بازی و گردو بازی را نام برد. از بازیهای ویژه هر دÙÙ‡ ØŒ کشتی گرÙتن ØŒ جÙتک ØŒ چهار گوش ØŒ غزل خانی و  سمندر بازی است Ú©Ù‡ بازی اخیر بیشتر خاص این منطقه و ریشه کهن دارد . جز چهارشنبه سوری Ú©Ù‡ کمرنگ شده ØŒ اولین شنبه Ùˆ چهارشنبه پس از عید از روزهایی است Ú©Ù‡ Ùعلاً جشن گرÙته نمی شود ØŒ ولی از مراسم آن گردش درکشتزارها Ùˆ سرگرم شدن به تÙØ±ÛŒØ Ùˆ بازی پا برجاست .
سیزده بدر: روز سیزدهم Ùرودین طبق مرسوم همه به کشتزار Ù…ÛŒ روند و دختران دم بخت سبزه ها را گره Ù…ÛŒ زنند Ùˆ Ù…ÙŽØ«ÙŽÙ„ : سیزده به در ØŒ چهارده به تو ØŒ سال دگر خانۀ شو را زمزمه  می کنند .
عید قربان : یکی از عیدهای بزرگ مذهبی ایرنیان ØŒ عید قربان است . این عید به یاد قربانی Øضرت ابراهیم است Ú©Ù‡ خواست Ùرزند خود اسماعیل را برای خداوند قربانی نماید ØŒ ولی خداوند به وسیله جبرئیل او را از این کار منع نمود Ùˆ Øضرت ابراهیم در نزدیکی خود  گوسÙندی را دید و او را قربانی کرد . در روز دهم Ø°ÛŒØجه مردم گوسÙندی را برای مردگان خود یا برای خودشان قربانی می کنند . قبل از قربانی کردن به گوسÙند آب Ù…ÛŒ دهند و پس از خواندن دعای قربانی ØŒ آن را Ø°Ø¨Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡Â Ùˆ گوشتش را بین مردم تقسیم Ù…ÛŒ کنند . کسانی Ú©Ù‡ مردۀ جدید دارند تا سه سال به طور مستمر قربانی Ù…ÛŒ کنند ، مگر استطاعت مالی این کار را نداشته باشند . اگر در این روز کسی صاØب Ùرزند شود ØŒ پیشوند Øاجی را به نامش می اÙزایند .  مانند:Øاجی Ù…Øمد Ùˆ Øاجی خلیل Ùˆ Øاجی اØمد
عید غدیر : در این روز Ú©Ù‡ به یاد Ùˆ خاطره اعلام جانشینی Øضرت علی(ع) به جای پیامبر(ص) است ،جشن گرÙته Ù…ÛŒ شود . در روستاهای این منطقه همه شادی Ù…ÛŒ کنند و لباس نو Ù…ÛŒ پوشند Ùˆ لباسهایی را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهند بعداً بپوشند بÙرÙØ´ Ù…ÛŒ زنند و برگزاری جشنهای عروسی Ùˆ ختنه سوران را به این روز Ù…ÛŒ اندازند . چنانچه در دÙÙ‡ سیّدی باشد ØŒ به دیدنش Ù…ÛŒ روند Ùˆ ادای اØترام Ù…ÛŒ نمایند . اگر کسی در این روز صاØب Ùرزندی شود معمولاً نامهایی نظیر علی اکبر Ùˆ علیرضا را بر او Ù…ÛŒ گذارند .
عید Ùطر : یکی از اعیاد مذهبی است که مردم پس از یکماه روزه گرÙتن Ùˆ عبادت ØŒ به شادی Ùˆ سرور Ù…ÛŒ پردازند Ùˆ به منزل بستگان Ùˆ بزرگان Ùامیل Ù…ÛŒ روند Ùˆ این عید را به هم تبریک Ù…ÛŒ گویند . هر کسی در شب عید Ùطر ØŒ Ùطریه اÙراد خانه Ùˆ یا اگر مهمانی داشته است ØŒ جدا Ù…ÛŒ کند Ùˆ در ØµØ¨Ø Ø±ÙˆØ² عید به مستØقان Ù…ÛŒ دهد . این مراسم در همین Øد برگزار Ù…ÛŒ شود Ùˆ در آن از رقص Ùˆ پایکوبی Ùˆ هنرنمایی خبری نیست . به علت جمعیت Ú©Ù… هر روستا اقامه نماز عیدین جمعی برگزار نمی شود .
آداب و رسوم
مراسم آغاز درو : در بین کشاورزان ودامداران مرسوم است Ú©Ù‡ به جای ذکر نام ماه ها Ù…Øاسبه Ùصلها انجام Ù…ÛŒ شود. Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø (نوروز بعد از بهار) اشاره به روزهای پایانی خرداد Ùˆ آغاز Ùصل برداشت Ù…Øصول است. از نظر یک کشاورز هردنگی زمانی Ù…ÛŒ توان گندم را برداشت کرد Ú©Ù‡ دیگر دانه گندم زیر انگشت له نشود Ùˆ شیره آن بیرون نیاید.اما در هر روز یا ساعتی گندم را درو  نمی کنند . در روستاهای ناØیه هردنگ درو را در یک روز خوب شروع Ù…ÛŒ کردند. یکی ازعلامتهای شروع دوران درو ØŒ بیرون آمدن گندم از غلا٠است Ú©Ù‡ در این زمان معمولاً کشاورز (صاØب زمین ) ابتدا چند خوشه گندم را Ù…ÛŒ برید Ùˆ دانه های آن را روی آتش کاملاً برشته Ù…ÛŒ کردکه اصطلاØاً به آن (گله وری) Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند. معمولا کشاورز این گندم را داخل دستمال Ù…ÛŒ ریخت Ùˆ برای خانواده اش Ù…ÛŒ برد.این گندمهای برشته ارزش زیادی برای کشاورز داشت Ùˆ سعی Ù…ÛŒ کرد Øتی یک دانه آن بر زمین Ù†ÛŒÙتد Ùˆ معمولاً گندم سبز رسیده را قبل از دروی کامل بو Ù…ÛŒ دادند Ùˆ سپس آن را بلغور Ù…ÛŒ کردند Ùˆ با آن آش Ùˆ پلو تهیه Ù…ÛŒ نمودند. درناØیه،درو را در اول ØµØ¨Ø Ú©Ù‡ هوا تازه روشن شده بود واصطلاØاً به آن شوکی می Ú¯Ùتند، آغاز Ù…ÛŒ کردند Ùˆ تا وقت ناهار یا نیمه روز ادامه Ù…ÛŒ دادند. در روستاهای ناØیه بعد از انتخاب روز مناسب درو،صاØب زمین ابتدا Øیوانی را نزدیک زمین سر Ù…ÛŒ برید Ùˆ بخشی از گوشت آن را بین اÙراد مستمند توزیع Ù…ÛŒ کرد Ùˆ بخشی را هم برای ناهار دروگران کنار Ù…ÛŒ گذاشت.در این روستاها معمولا دروگران ساعت چهار ØµØ¨Ø Ø¨Ø±Ø§ÛŒ چیدن گندم از منزل خارج Ù…ÛŒ شدند Ùˆ قبل از درو گندم، سه بار(یا علی)   می Ú¯Ùتند Ùˆ بعد کار را آغاز Ù…ÛŒ کردند.
جارزدن ، برابری : منظور از کلمه جار Ú©Ù‡ به آن «جار جارداری» هم Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند دراصل Ú©Ù…Ú© واستمداد از دیگران است. زارعین دهات وآبادیهایی Ú©Ù‡ گندم آبی Ùˆ پرØاصل داشتند برای چیدن گندم خود از کشاورزان ساکن آبادیهای مجاور Ú©Ù…Ú© Ù…ÛŒ گرÙتند تا در زمان معین درو تمام شود. در زمینهای بزرگ معمولاً Ùقط بخش Ú©ÙˆÚ†Ú©ÛŒ به عنوان جار انتخاب می شد.در یک روز کدخدا روز جار را اعلام Ù…ÛŒ کرد Ùˆ مردم درآن بخش شروع به رقابت با یکدیگر برای جمع آوری گندم Ù…ÛŒ کردند.معمولاً از خویشاوندان دور Ùˆ نزدیک یا آبادیهای پیرامون نیز برای جمع کردن جار Ú©Ù…Ú© Ù…ÛŒ گرÙتند. در روستاهای منطقه رسم بودکه تمام گندمهای ده را در یک روز معین درو کنند Ú©Ù‡ به آن برابری Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند.در واقع جار یا «بر» دو Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¨Ø±Ø§ÛŒ شروع رقابت در جمع آوری گندم بود.اگر کسی در همان روز معین نمی توانست تمام گندمها را درو کند اصطلاØا Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند جار به او شکسته است. در این روستاها اگر کسی جلوتر از سایرین گندم خود را درو Ù…ÛŒ کرد به Ú©Ù…Ú© قوم Ùˆ خویشان خود Ù…ÛŒ رÙت Ùˆ به آنان Ú©Ù…Ú© Ù…ÛŒ کرد تا جار به خویشاوندانش نشکند واگر جار بر Ùردی Ù…ÛŒ شکست آن Ùرد بسیار هراسان Ù…ÛŒ شد ÙˆØتماً Øیوانی را برای دÙع بلا Ù…ÛŒ کشت .مردم معتقد بودند بازنده جار ممکن است به بلایی سخت دچار شود. در این روستاها در موقع درو با هم «جاراجار» یا لَج Ù…ÛŒ کردندکه زودتر از دیگری دروی خود را تمام کنند. البته گاهی لجها شدت Ù…ÛŒ گرÙت Ùˆ مجبور بودند ازآبادیهای اطرا٠کمک بگیرند.معمولاً کار با سر Ùˆ صدای Ùراوانی شروع Ù…ÛŒ شد.بر سر مزرعه ساز Ùˆ دهل Ù…ÛŒ آوردند Ùˆ بالای گندم ساز Ùˆ آواز Ù…ØÙ„ÛŒ Ù…ÛŒ نواختند.در گذشته در روستاهای ناØیه برای جلوگیری از بروز Øوادث ناخوشایند یکی از اهالی ده جار را Ù…ÛŒ خرید وآن سال مردم برای جمع آوری Ù…Øصول عجله نمی کردند.این Ùرد باید تا آخر مهر ماه یک قطعه از زمینهای زیر کشت خود راکه در معرض دید مردم بود درو نمی کرد تا مردم با خاطر آسوده به گردآوری گندم بپردازند، درعوض همه موظ٠بودند پس از پایان کار یک من گندم به خریدار جار بدهند.
پرباری Ù…Øصول : کشاورزان پرباری یا Ú©Ù… بودن Ù…Øصول را امری خارج از Ù…Øیط اقتدار خود دانسته و پیرامون آن اعتقادات Ùراوانی دارند . اگر Ù…Øصول گندم در بخشی از زمین بیش از سایر قسمتهای پر بار باشد ØŒ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ú©ÙˆÙ„ زدن را برای آن استÙاده Ù…ÛŒ کنند و باورهایی در مورد آن دارند . وقتی قطعه دارای کاكول را پیدا Ù…ÛŒ کردند ØŒ آن قسمت را  نمی بریدند . گندم کاكول زده از سایر گندمها بلند تر، ضخیم تر Ùˆ پردانه تر بود و علامت خاص آن سه عدد خوشه گندم درهم Ùرو رÙته و با Ù…Ú˜Ù‡ های رو به قبله بود . این کاكول را موجب خیر Ùˆ برکت بی پایان برای صاØب مزرعه Ù…ÛŒ دانستند Ø› برای همین اطرا٠آن را به اندازه یک دسته Ú©Ù‡ به آن چیک Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند ØŒ نمی چیدند ØŒ کار تقریباً به Øالت نیمه تعطیل در Ù…ÛŒ آمد تا سر بزغاله یا خروسی پای کاكول بریده شود . خون این Øیوان Øتماً باید پای کاكول ریخته Ù…ÛŒ شد Ú©Ù‡ به آن خینریزان Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند . سر بریدن Øیوان توسط سر دسته گروه درو انجام Ù…ÛŒ شد . او ابتدا Øیوان را دور کاكول می چرخاند و بعد آن را سر Ù…ÛŒ برید .گوشت Øیوان بین مردم روستا تقسیم و برای ناهار کارگران کباب Ù…ÛŒ شد . پسر بچه هایی Ú©Ù‡ در مزرعه در جمع آوری Ùˆ جمع کردن خوشه های گندم ØŒ همکاری می کردند به خواندن ترانه شکرگزاری از خداوند اقدام Ù…ÛŒ کردند . در Øین میل غذا Ùˆ با اØتیاط بسیار کاكول را بریده و به صورت یک دسته با نخی Ù…Øکم آن را Ù…ÛŒ بستند Ùˆ به مکان خرمن Ù…ÛŒ Ùرستادند . در خرمن دسته کول را به همان Øالت ایستاده در رأس خرمن نصب Ù…ÛŒ کردند Ú©Ù‡ از دور معلوم باشد . اگر کاكولهاي دیگری در گندمهای همان Ùرد پیدا Ù…ÛŒ شد ØŒ بزغاله نذری را دور یکایک آنها می گرداندند Ùˆ در پای آخرین کاكول سر Ù…ÛŒ بریدند . در برخی مناطق قسمتهای کاكول دار را در روزهای درو به Øال خود رها می کردند و بعد از پایان کامل درو یک نان Ù…ØÙ„ÛŒ به نام کماچ درست Ù…ÛŒ کردند و به صورت گروهی پیرامون زمین کاكول زده گرد هم  جمع می شدند . مقداری از کماچ را به دسته داس می مالیدند و بعد با سه صلوات ، کماچ را دور کاكول سه بار Ù…ÛŒ چرخاندند . بعد سه مرتبه یا علی Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند و با داس مذکور ØŒ کاكول را Ù…ÛŒ بریدند و روی خرمن Ù…ÛŒ گذاشتند .
مراسم پایان درو : همچنان Ú©Ù‡ آغاز درو از منظر کشاورزان در Ùرایند برکت دهی مهم است ØŒ پایان کار نیز بسیار Øائز اهمیت است . مراسم صلوات دادن یا صلباتانه در بسیاری از روستاها اجرا Ù…ÛŒ شد . شب قبل از صلواتانه صاØب زمین به اهل خانه خبر Ù…ÛŒ داد Ú©Ù‡ Ùردا صلواتانه داریم . بنابراین همسر او Ù…ÛŒ دانست که Ùردا باید غذای مناسب پایان درو را Ú©Ù‡ بیشتر شامل رشته پلو Ùˆ آبگوشت بود تهیه کند. برخی نیز گوسÙندی قربانی Ù…ÛŒ کردند یا Øلوا Ù…ÛŒ پختند . معمولاً هنگام چیدن آخرین خوشه گندم همه دروگران با هم صلوات می Ùرستادند Ùˆ لبه تیغ داس را Ù…ÛŒ بوسیدند ØŒ همراه صاØب زمین به منزل او Ù…ÛŒ رÙتند و پذیرایی Ù…ÛŒ شدند .بعد از جمع آوری گندم ،دروگران داسهای خود را بر زمین می گذاشتند و روی زمین درو شده سجده Ù…ÛŒ کردند و پس از Ú¯Ùتن سه مرتبه سبØان ا... و صلوات میل بر(سر دسته دروگران) با صدای بلند می Ú¯Ùتند : خدایا تا عمر داریم ریشه زراعت را از زمین قطع Ù…Ùرما Ùˆ بعد همه آمین گویان سر از سجده بر Ù…ÛŒ داشتند . معمولاً آخرین دسته های جمع آوری شده در زمین به عنوان صلواتانه به یکی از اÙراد بی بضاعت روستا داده Ù…ÛŒ شد . جز این پس از جمع آوری دسته های گندم از روی زمین ØŒ میل بر یک خوشه گندم را در چاله ای Ú©Ù‡ با دست کنده بود Ù…ÛŒ کاشت Ùˆ روی آن را با خاک می پوشاند . یا این اعتقاد Ú©Ù‡ ریشه زراعت آن خانواده در زمین Ùرو رÙته و قطع نخواهد شد.در انتهای درو وقتی مقدار کمی گندم برای درو باقی Ù…ÛŒ ماند دروگرها رو به قبله Ù…ÛŒ ایستادند Ùˆ شروع به صلوات Ùرستادن می کردند و اشعار ذیل را Ù…ÛŒ خواندند : زمین را کردیم کلا درو  کارگر نبینه درد Ùˆ بلا به Øرمت شاه کربلا صلوات... بعد هر کس یک مشت از آخرین گندمی Ú©Ù‡ چیده بود را در دست Ù…ÛŒ گرÙت و رو به قبله Ù…ÛŒ ایستاد .سر دسته گروه با صدای بلند چنین Ù…ÛŒ Ú¯Ùت :« Ø§Ø±ÙˆØ§Ø Ø§Ù†Ø¨ÛŒØ§Ø¡ Ùˆ اولیاء شهیدان دشت کربلا ØŒ صد بیست Ùˆ چهار هزار پیغمبر شاد ØŒ Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø¹Ù„ÛŒ ابن ابیطالب و مسلم ابن عقیل Ùˆ علی اکبر قاسم Ùˆ ابوالÙضل Ùˆ ائمه اطهار (ع) شاد ØŒ به Øرمت ÙاتØÙ‡ مع الصلوات » بعد از آخرین مشت گندم Ùˆ بعد از صلوات ØŒ آخرین دسته را بر زمین می گذاشت Ùˆ داس Ùˆ انگشتانه خود را روی آن قرار Ù…ÛŒ داد و ÙاتØÙ‡ ای برای روØ اموات Ù…ÛŒ خواندند . بعد هر کس داس خودش را بر Ù…ÛŒ داشت پشت سر Ù…ÛŒ انداخت به معنی اینکه چند درو را پشت سر گذاشتیم .در برخی از روستاهای ناØیه ØŒ وقتی Ú©Ù‡ تمام قطعات زمین درو شد ØŒ زمینی با مساØت تقریبی 5 متر یا کمتر یا بیشتر Ú©Ù‡ به آن باغچه Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند درو نمی شد تا روی آن صلوات بÙرستند . قبل از شروع این قسمت ابتدا کمی آب روی گندمها Ù…ÛŒ ریختند بعد در یک ص٠رو به قبله ØŒ ابتدا داسهایشان را بر زمین Ù…ÛŒ انداختند Ø› بار اول هر کس نوک داسش در زمین Ùرو Ù…ÛŒ رÙت ØŒ آن سال بخت Ùˆ اقبال با او بود . سپس همگی داسها را برداشته آخرین دسته های گندم را درو  می کردند Ùˆ بعد یک Ù†Ùر دسته ای از این گندمهای آخر را در مزرعه دÙÙ† Ù…ÛŒ کرد Ùˆ Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند : برکتین خرمنه (برکتت به خرمن) بعد همه در کنار زمین Ù…ÛŒ نشستند و با خوردن میوه Ùˆ شیرینی به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¯Ù‡Ø§Ù† خود را شیرین Ù…ÛŒ کردند و به صاØب مزرعه تبریک Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند . در روستاهای ناØیه هردنگ در روز تمام شدن درو همه درو گرانی Ú©Ù‡ سر٠زمین Øضور داشتند در دقایق آخر هر Ú†Ù‡ گندم در دستشان بود در یک زمان واØد ØŒ به هوا پرتاب Ù…ÛŒ کردند Ùˆ برای خوردن شام به منزل صاØب زمین Ù…ÛŒ رÙتند Ú©Ù‡ به آن سرواسانه می Ú¯Ùتند .
عروسی : زناشویی در بین اکثریت دهنشینان این منطقه به جز جنبه عشق Ùˆ علاقه ØŒ شرکت در زندگی Ùˆ همکاری است(غوث،1377).این زنان علاوه بر عشق به خانه و زندگی، پا به پای مرد کار Ù…ÛŒ کنند Ùˆ Øتی در امور سخت کشاورزی نیز شوهر را یاری Ù…ÛŒ دهند . پیوندهای زناشویی بیشتر جنبه خویشاوندی دارد Ùˆ طلاق در بین مردم این منطقه بسیار اندک است .ساز Ùˆ دهل Ú©Ù‡ در همه جا طرÙدار دارد ØŒ در این منطقه کمرنگ تر Ùˆ به ندرت مورد استÙاده قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ به جای آن از «دÙ» استÙاده Ù…ÛŒ شود . رقص عمومی مردان Ùˆ زنان در شبهای عروسی رایج است و رقص پاتختی Ú©Ù‡ به وسیله اقوام عروس و داماد Ùˆ سالخوردگان انجام Ù…ÛŒ شود ØŒ برای ابراز خوشØالی است Ùˆ در مجالس عروسی این منطقه اشعاری خوانده Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ به «هَلوکÙه» شهرت دارد Ùˆ ذیلاً تعدادی از آنها نقل Ù…ÛŒ گردد : 1
. Ù…Øمد یا علی مولا Ù…Øمد                       مØمد یا علی مولا Ù…Øمد
Ù…Øمد را جمال پاک صلوات                      برآن خورشید Ù†ÙÙ‡ اÙلاک صلوات
امیر المؤمنین اولاد پاکش                           بلند Ùˆ بی Øدو بی باک صلوات
اول خوانم به نامت یا Ù…Øمد                       دوم کعبه مقامت یا Ù…Øمد
سیم Ú©Ù‡ سرور پیغمبرانی                        چهارم من غلامت یا Ù…Øمد
زهÙت آسمان Ùرو آمد ستاره                      به بامت یا Ù…Øمد یا Ù…Øمد
براقی جبرائیل آورده از نور                        که Ø¥Ùرکب یا Ù…Øمد یا Ù…Øمد
طعامی از بهشت جاودانی                            نهادند پیش اØمد یا Ù…Øمد
شب معراج Ùˆ راه قاب Ùˆ قوسین                  زØÙ‚ آمد سلامت یا Ù…Øمد
همی خوانم امام اولی را                              شهنشاه نج٠، یعنی علی را
سپس خوانم شهید ممتØÙ† را                       امام دومین یعنی Øسن را
امام سومین شاه شهیدان                            Øسین آن کشتهÙ تیغ لعینان
امام چهارمین زین العبا را                          همان بیمار دشت کربلا را
امام پنجمین خوانم ز باقر                         به Ùریادم رسد در روز آخر
امام ششمین خوانم ز صادق                      رئیس مذهب از بهر Øقایق
امام Ù‡Ùتمین موسی بن جعÙر                    به Ùریادم رسد در روز Ù…Øشر
امام هشتمین شاه خراسان                        رضا آن ضامن کل غریبان
امام نهمین خوانم تقی را                           تقی آن هادی هر متقی را
امام دهمین خوانم نقی را                         نماید بهر ما راه یقین را
امام یازدهم خوانم ز عسکر                      که خلقان را بود آن شاه رهبر
همی خوانم Ùضیلتها ز قائم                     بدو ختم است آثار Ùˆ علائم
Ù…Øمد یا علی مولا Ù…Øمد                          مØمد یا علی مولا Ù…Øمد
در هلوکه Ùوق هر بيت به وسیله یک یا چند Ù†Ùر با Ù„ØÙ†ÛŒ دلنشین قرائت Ù…ÛŒ شود Ùˆ دیگر Øضار « Ù…Øمد یا علی مولا Ù…Øمد » را Ù¾ÛŒ خوانی Ùˆ هم خوانی Ù…ÛŒ کنند .
2.ای ختم پیمبران مرسل                    Øلوای پسین Ùˆ Ù…ÙÙ„ØÙ اول
ای سید بارگاه کونین                         نسّابه شهر و قاب و قوسین
ای خاک تو توتیای بینش                   روشن ز تو چشم Ø¢Ùرینش
ای صدر نشین عقل Ùˆ جان هم             مØراب زمین Ùˆ آسمان هم
ای شش جهت از تو خیره مانده           برهÙت ÙÙ„Ú© جنیبه رانده
سر خیل تویی Ùˆ جمله خیلند                مقصود تویی همه Ø·Ùیلند
سلطان سریر کائناتی                           شاهنشه کشور Øیاتی
ای Ú©Ùنیت Ùˆ نام تو مؤیّد                        بوالقاسم Ùˆ اØمد Ùˆ Ù…Øمد
3.ای شاهسوار سیم پیکر                      پشت عربی و رو به لشکر
صاØب هنر Ùˆ بلند جایی                      اسباب بزرگیت تمامی
هم نسل شهنشه جهانی                       چون ماه میان آسمانی
گر زر طلبم چو خاک ریزی               گر خون طلبم  چو آب ریزی
بر هم زن هشت اقتدارش                    جبرئیل امین رکابدارش
گردید سوار ناقه نور                          چتر علمش چو طرّه Øور
4.بانوی Øرم قدم قدم نه                      بردار Ùˆ قدم به دیده ام نه
بردار و قدم که ما ببینیم                       در سایه عزتت نشینیم
در سایه عزت الهی                            گلدسته باغ پادشاهی گر زر طلبی چو خاک ریزم
گر خون طلبی چو آب ریزم
سلطان سریر کایناتی                            بخشنده عزت Ùˆ Øیاتی
5.عجب Ùصلی است و Ùصل نو بهار است     تمام کوه Ùˆ صØرا لاله زار است
زلیخا کشته با يوس٠هم آغوش                 همه Øوران Ùˆ غلمان دوش بردوش
مکرر من مبارک بادگویم                            برای این عمل در جستجویم
شده چون عشرت Ùˆ شادی مهیا                    بخوانم سوره إنا ÙَتØنا
6.شها بر آستانت هر سØرگه                       به سجده Ø¢Ùتاب از خاور آید
برای دیدن این زوج عالی                            مگر خاقان مگر اسکندر آید
اگر اÙراسیاب آید ز توران                           ز ملک روم خود گَر قیصر آید
Ùˆ یا اÙراسیاب Ùˆ خسرو هند                           چنان سلطان ماضی سنجر آید
که تا خدام را نبود اجازت                           کرا قدرت بود اندر در آید
میان خانما، ماه میزنه جوش                          که شا داماد ما تÙرک غزلپوش
همه در دست گیرن شمع Ùˆ Ùانوس               که داماد Ù…ÛŒ دود به پیش عروس
7. اول خوانم بزرگي خدا را                         در اين شادي دهد توÙيق مارا
به ØÙ‚ اØمد واولاد اØمد                             پناه شاه ما باشد Ù…Øمد
Ù…Øمد را ستون دين كردند                            شÙاعت بخش Ù‡Ùت اقليم كردند
نسب را در جهان تقسيم كردند                     عرب را Ùوق Ù‡Ùت اقليم كردند
اگر او يوس٠است ، ايشان زليخا                 اگر او عار٠است ، ايشان ملیکا
ميان عدل قرآن است، كا٠و ها                   معاد و مبداء آن است طاها
اگر داماد رگ از مير شاه دارد                        عروس هم همسري با ماه دارد
اگر داماد بزرگانه سرشت است                     عروس از عين Øوران بهشت است
چوآتش از سقرگيرد زبانه                             به دنبال Øسين باشيم روانه سه طاهر وسليمان رشيديم
غلام خاصه شاه شهيديم                                       امیر و ما ز یک پیوند باشیم
سر قَپّان کنند هم سنگ باشیم
Ú©Ù‡ ای قهر الهی را بهانه                              جهنم را Ùرو بنشان زبانه
بنه بر روی دیگ قهر سر پوش                که امشب دیگ رØمت Ù…ÛŒ زند جوش
برو در گلشن جنت Ùرود آی                    جنان را همچو Øورالعین بیارای
کنار سلسبیل ای Ù…Øرم راز                        Ùروش از سندس Ùˆ استبرق انداز
مسخر Ú©Ù† تو سروان چمن را                       به بلبل Ú¯Ùˆ بخوان صوت Øسن را
سلیمانی به هرگلبرگ تری بخش                    به قمری منصب خنیاگری بخش
ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø§ÛŒÙ†Ú©Ù‡Â ÙˆÙ‚ØªÛŒ کسی هَلوکه Ù…ÛŒ خواند ØŒ یک بیت را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواند  دیگران جمله «مØمد یا علی مولا Ù…Øمد» را Ù…ÛŒ خوانند . همچنین باید متذکر شویم Ú©Ù‡ این ابیات در سینه مردم به همین مقدار ضبط بود و چون معَمّرین منطقه از بین رÙته اند ،دسترسی به تمام ابیات ممکن نگردید .
جشن تولد : تولد نوزاد در روستاهای این منطقه هنوز به وسیله پیرزنانی Ú©Ù‡ به نام «دایه»شناخته  می شوند ØŒ انجام Ù…ÛŒ گیرد . زیرا یا مامای تØصیل کرده وجود ندارد و یا هم به علت عدم استطاعت مالی مردم قدرت مراجعه به این اÙراد را ندارند . اما پس از تولد نوزاد ØŒ به خصوص اولین Ùرزند خانواده جشن Ùˆ سرور آغاز Ù…ÛŒ کنند. بستگان Ùˆ آشنایان از دور Ùˆ نزدیک به مبارک باد Ù…ÛŒ آیند. Ùˆ هر یک به Ùراخور Øال هدایایی تقدیم Ù…ÛŒ کنند Ùˆ سعادت نوزاد را آرزو Ù…ÛŒ نمایند . غذای نوزاد Ùˆ مادر به وسیله دایه تهیه Ù…ÛŒ شود .در روزهای اول به بچه «جَدوا» Ù…ÛŒ خورانند تا لثه اش Ù…ØÚ©Ù… شود Ùˆ یکی از غذاهای معمولی مادر «سوسه[3]» است، Ú©Ù‡ چرب Ùˆ شیرین Ùˆ مقوی است . از مراسم ویژه این جشن ØŒ شب زنده داری ØŒ به خصوص شب ششم تولد نوزاد است Ú©Ù‡ معتقدند ØŒ «آل[4]» به سراغ مادر بچه Ù…ÛŒ آید و اگر بیدار نباشد یا تنها باشد ØŒ به او گزند Ù…ÛŒ رساند . مراسم نامگذاری نیز در همین شب است . بدین ترتیب Ú©Ù‡ اگر قبل از تولد اسم نذری برای او معین نشده باشد ØŒ بزرگ Ùامیل نامی برای نوزاد انتخاب Ù…ÛŒ کند و همه Ù…ÛŒ پذیرند ØŒ یا نامهای متعدد Ù…ÛŒ نویسند و به طریق قرعه کشی یکی را انتخاب  می کنند Ùˆ برای سعادت نوزاد Ùˆ تسمیه اش شیرینی Ù…ÛŒ خورند . اسامی انتخابی معمولاً از نامهای پیامبران Ùˆ ائمه Ùˆ خانواده های آنهاست Ùˆ به ندرت از اسامی نظیر : ترخ وکلوخ استÙاده Ù…ÛŒ شود . چنانچه Ùرزندان خانواده ای چند نوبت از بین بروند ØŒ مادر به یکی از مزارهای مخصوص(مزار شاه پریان[5] ) Ù…ÛŒ رود Ùˆ صدقاتی Ù…ÛŒ دهد . پس از تولد نیز پیشوند شاه بر ابتدای نام Ùرزندش اضاÙÙ‡ Ù…ÛŒ کند و اعتقاد مردم بر این است Ú©Ù‡ بچه بدین وسیله از گزند پریان در امان است Ùˆ گاهی اوقات (بمانی)یا «ماندگار» اÙزوده Ù…ÛŒ شود . مانند «شاه رضا» ØŒ «بمانی خان» Ùˆ «ماندگار علی».
مراسم شب چلّه : درازترین شب سال، اول چلّه بزرگ زمستان است Ú©Ù‡ به شب چلّه یا «یلدا[6]» معرو٠است . در این شب در هر خانه ای از میوه های انار Ùˆ هندوانه وجود دارد Ùˆ از آن استÙاده Ù…ÛŒ شود . روستاییان همانطور که به پیشواز Ù…Øرم Ùˆ نوروز Ù…ÛŒ روند به استقبال زمستان هم Ù…ÛŒ روند . به این ترتیب Ú©Ù‡ پشت بامها را کاهگÙÙ„ Ù…ÛŒ کنند تا از آسیب بر٠و باران در امان بماند . مردم روستا در شبهای بلند زمستان به «اَتÙØ´Ùونی[7]» همدیگر Ù…ÛŒ روند Ùˆ با میوه از هم پذیرایی Ù…ÛŒ کنند. Ú¯ÙÙ„ Ù…ÛŒ گویند ÙˆÚ¯ÙÙ„ Ù…ÛŒ شنوند . در منطقه ناØیه هردنگ رسم است ØŒ Ú©Ù‡ هر کس بر Øسب استطاعت ØŒ یک یا دو گوسÙند چاق Ù…ÛŒ کند Ùˆ در زمستان    می کشد Ùˆ تمام خانواده دور هم جمع Ù…ÛŒ شوند و از گوشت داغ Ùˆ قرمه گوسÙند استÙاده Ù…ÛŒ کنند . چنانچه چله بزرگ سپری شود Ùˆ چلّه کوچک شروع به بارندگی Ùˆ بر٠کند ،می گویند جَنگ چلّه ها است .
مراسم طلب باران : سالهایی Ú©Ù‡ در مواقع ضروری باران نیاید ØŒ بچه ها اسکلت سر الاغ را به چوبمی بندند Ùˆ اطراÙØ´ را با پارچه هایی آلوده به Ù†Ùت Ù…ÛŒ پیچند Ùˆ در Ú©ÙˆÚ†Ù‡ ها می گردند Ùˆ این ترانه را Ù…ÛŒ خوانند :
أتَئَل٠، مَتَئَل٠، وقت Ùبهار تَئله٠، گلها دَبارَه تَئَلÙÙ‡ ، تَئَلÙÙ‡ بوس٠مایÙه، تَکّه کربوسÙÙ‘[8] مایه ØŒ تئله تشنه شده ØŒ آب قلیلش مایه ،چَمچَمه شیرش مایه،ای خدا باروکَو[9]ØŒ بارÙن٠إÙشالَو[10] Ú©ÙÙˆ ،وَر شاخ گوسÙند Ùˆ Ú©ÙÙˆ ØŒ وَر بیل٠بزرگرو [11] Ú©Ùˆ . گندم دَ زیر[12] خاکه     از تشنگی هلاکه      یارم بده تبرک          به ØÙ‚ شاه مردان  این سرکوه لاله زار   آن سر کوه لاله زار    خیمه زده میرعذار        بلوچّا سر مستن کلّه مار بشکستن                    وَر بÙوم ÙˆÙŽ دَر وَر بَستن
Ùˆ در پایان سر خر را آتش Ù…ÛŒ زنند Ùˆ معتقدند که باران خواهد آمد . در Øال Øاضر چون در سالهای اخیر بیشتر مردم از چاه های عمیق Ùˆ نیمه عمیق استÙاده Ù…ÛŒ کنند Ùˆ کمبود آب اØساس نمی شود، این مراسم کمرنگ شده است. سایر ترانه ها یی Ú©Ù‡ در مورد باران Ùˆ بر٠و ابر Ùˆ باد بر زبان مردم جاری است به Ø´Ø±Ø Ø²ÛŒØ± است .
بر٠میاد پیک پیک                 وَر پشت بوم٠مَد بیک
بر٠میاد دانه دانه                   وَر پشت بوم ، بالاخونه
بارو٠میا[15] جَر جَر                  وَر پشت بوم هاجر
هاجر Ú©Ù‡ گله داره                       دو بشقاب Ùله داره
بارو میا Ú©Ù‡ Ú¯ÙÙ„ شو                  گندم دارَو بیدل شو
بارون بهار تریه نیم تریه                                 هر Ú©Ù‡ بترسÙÙ‡ خَریه
از باد بهار توشه بردار                                   از باد خزو خَود رَ نگهدار
از ابر سیاه مترس Ú©Ù‡ جولو داره                     از ابر سÙید بترس Ú©Ù‡ بارو٠داره
ژاله آمد Ú©Ù‡ راه ها Ú¯Ù„ Ø´Ùد                            رÙتن Ù…ÙÙ‡ به خانه مشکل Ø´Ùد
مراسم رمضان : رمضان ماه پر برکتی است Ú©Ù‡ همه مؤمنین مهمان خداوند هستند . از ابتدای رمضان  سØري Ùˆ اÙطاری و دعا Ùˆ قرآن رواج Ù…ÛŒ یابد . در این منطقه مراسم خاصی تØت عنوان رمضانی وجود ندارد . مردم صرÙاً به همان عبادت Ú©Ù‡ وظیÙÙ‡ اصلی است اکتÙا Ù…ÛŒ کنند Ùˆ از کارهایی Ú©Ù‡ Øرمت رمضان را خدشه دار کند ØŒ Ù…ÛŒ پرهیزند . در شبهای قدر همه عزادارند Ùˆ قرآن بر سر Ù…ÛŒ گذارند . رمضان Ú©Ù‡ تمام Ù…ÛŒ شود ØŒ همه برای مراسم عید Ùˆ دادن  Ùطره آماده می شوند . چنانچه کسی در این ماه متولد شود ØŒ نامش را رمضان Ù…ÛŒ گذارند .
نویسنده :moslemzade|مقالات مرتبط | ارسال نظر: 0 |