روزی یک زن Ø®Ùنگی برای ناهار اهل منزل قروت درست کرده بود(وامالیده بود) کاسه ها Ùˆ پیاله تاس های مسی وسÙالی و پیاز Ùˆ سبزی Ùˆ نانهای خشک Ù…Øلی بر سر سÙزه چیده و همه آماده بودند تا دور  هم بنشینند و نان  ریزه  کرده و بعد از چند ساعت کار وگرسنگی زیاد ناهار خود را نوش جان کنند که ناگهان چÙت درب  خانه بصدا در می آید  ....
صبر Ú©Ùنَی تا اینکه وَه Ù…ÙŽÙ„ÙÙ… قروت تونجه رزه ØŒ یکَ دونÙون جَو Ú©Ù†ÙÙ…
گر Ú©Ù‡ باز مهمون ناَخونده ب٠یه باز دÙوباره تو  قروتو  اَو Ú©Ù†ÙÙ…
مهمان ها هم که با استشمام بوی پیاز داغ اشتهای آنها باز ØŒ وبا شنیدن شعر صاØب خانه بر سر ذوق هم آمده بودند هر کدام به نسبت خودمانی بودن یا Øال وهوایی که داشتند در جواب شعرهایی تØویل صاØبخانه دادند.
Ù†Ùر اول Ú©Ù‡ خیلی اØساس خودمانی بودن با صاØبخانه داشت Ùˆ نگران ناراØت شدن او هم نبود Ú¯Ùت:
قروتن Ú©Ù‡ تو وَمالی Ù†ÙÙ…ÙŽÙ‡ ÛŒÙÙ… دَ تونجه اَو Ú©Ù†ÛŒ خَالی، Ù†ÙÙ…ÙŽÙ‡ ÛŒÙÙ…
مگر Ù…Ùهمور Ú†Ù†ÛŒ وَخو Ù…Ùدارن    گذشتم مو قروت آبی نمه ÛŒÙÙ…
ولی Ù†Ùر دوم علیر غم خودمانی بودن خواست ادب را رعایت کند Ùˆ Ú¯Ùت :
بقربون قروتÙÙ† Ù¾Ùر ز اَو شم             بقربون رÙزه های نون جَو شم
Ú†ÙÙ†ÛŒ لط٠خوش٠دیدم Ù…ÙÙˆ از تو     مَه ÛŒÙوم خونه شما چند روز ÙˆÙÙ„ÙÙˆ Ø´ÙÙ…
Ù†Ùر سوم خیلی خجالتی بود Ùˆ Ú¯Ùت :
قَروت٠هرجورÙ بَه Ø´ÙŽÙ‡ دل Ù…ÙÙˆ Ù…ÙŽÙ‡ یه Ú†Ù‡ بی جوز Ùˆ Ú†Ù‡ Ù¾Ùر اَو دل Ù…ÙÙˆ Ù…ÙŽÙ‡ یَه
از ای لط٠خوش صاØب قَروتÙو              تقهَ Ú†ÙŽÛŒ بی Ù‚Ùروتَم دل Ù…ÙÙˆ Ù…ÙŽÙ‡ یَه
Ù†Ùر چهارم Ú©Ù‡ آدم رÙÚ©ÛŒ بود ولی نخواست صاØبخونه رو هم ناراØت کنه در بیت اول Øر٠خودش (اعتراض) و در بیت دوم برای دلداری صاØبخانه Ù…ÛŒ گوید:
Ù‚ÙروتÙون تو دگه مزه نداره                 زبَس بی مزه یÙ٠لنگه نداره
ولی اسمش قروتÙ ای عزیزا         دگه بیش Ùˆ  کَمÙØ´ غÙصه Ù†Ùدَه ره
Ù†Ùر پنجم که Øسابی هم اهل چاپلوسی بود Ú¯Ùت :
بقربون او Ù‚ÙروتÙن٠شما Ø´Ùم      تقارچه زیر جَوزن٠شما Ø´ÙÙ…
اگر جَوز هم ندارَی توی خونه خودم جَوز٠قروتون٠شما Ø´ÙÙ…
صاØبخانه Ú©Ù‡ Ù…Øو Øر٠های  مهمان ها شده بود بعد از گوش کردن به  اشعار وسخن های آنها ، دست آخر دو بیت شعر تØویل مهمان ها داد Ùˆ به آنها  Ùهماند Ú©Ù‡ زیادی هم ناز نکنند. این قروت ها  آبکی هم Ú©Ù‡ باشد،  آن قدر با ارزش وخوشمزه است، که ناز کردن برای آن بی مورد Ùˆ مایه پشیمانی است Ùˆ نتیجه ای جز Øسرت خوردن نخواهد داشت.
قروتون شهر ما اَوَازه داره ز جَوز و روغن زرد مزه داره
الا مردم نمی دونَی بدونَی رÙیقو نا ز بی اندازه دارن
Â
بدون اغراق-یکی از غذاهای بسیار خوشمزه وخاطره انگیز بیرجند Ùˆ روستای Ø®Ùنگ شری٠همین قروت است، Ú©Ù‡ از زمان های بسیار قدیم جزئی از تولیدات لبنی غذاهای سنتی ما بوده واین غذای با ارزش Ú©Ù‡ به روشهای مختل٠وبصورت گرم وسرد Ùˆ سیرداغ Ùˆ پیاز داغ Ùˆ زیره داغ ØŒ همراه با کدوهای Ù…ØÙ„ÛŒ Ùˆ بادنجان بر سر سÙره های پر از مهر ومØبت مادران Ùˆ مادر بزرگ ها، لذیذ تر وخاطره انگیز تر Ù…ÛŒ شده است .بدون Ø´Ú© همه ما از این سÙره های پر از Ù…Øبت وصمیمیت خاطرات زیادی داریم. یادش بخیر خدا همه رÙتگان را بیامرزد Ùˆ زنده ها را هم ØÙظ کند. وما را هم قدر بدان Ù…Øبت های پدران ومادران وبزرگان ما Ùˆ پاسداران میراث Ùˆ آداب Ùˆ Ùرهنگ ارزشمند آنها قرار بدهد انشاء الله
همشهری های عزیز بیایید به بزرگان خود اÙتخار کنیم Ùˆ یاد آنها را گرامی بداریم وبا خیرات ÙˆØداقل ذکر ÙاتØÙ‡ روØ درگذشتگان را شاد Ùˆ برای سلامتی زنده هایشان هم دعا کنیم وصله رØÙ… راهم از یاد نبریم.
نویسنده :moslemzade|Ùرهنگ Ùˆ آداب Ùˆ رسوم | ارسال نظر: 0 |