رادیو در آیینه خاطرات گذشتگان
 خاطرات رادیویی بخشی از تاریخ Ø´Ùاهی مردم ما است ،که با وجود قدمت Ù‡Ùتاد Ùˆ چند ساله رادیو و برنامه Âهای آن هنوز در خاطر مردان و زنان سالمند باقی مانده است. «تاریخ Ø´Ùاهی»Oral History ØŒ شامل آن بخش از تاریخ است Ú©Ù‡ از طریق مرورکردن زندگی واقعی جمع‌آوری می‌شود Ùˆ باید به زمان وقوع ماجراها بسیار نزدیک باشد.
این خاطرات از یک سو اهمیت این رسانه را در زمان خود هویدا Ù…ÛŒÂکند Ùˆ از سوی دیگر برنامهÂهای شاخص آن زمان را Ú©Ù‡ هنوز در ذهن شنوندگان، یاد Ùˆ خاطرهÂاش باقی مانده به ما Ù…ÛŒÂشناساند. این خاطرات Ú©Ù‡ «تجربه زیسته» Lived Experience راویان است، به روش Ú¯Ùتگو با آنان بدست آمده است، Ùˆ گویای اهمیت شایان توجه رادیو Ùˆ برخی برنامهÂها در زمان خود بوده است.
مقدمه
  سال 1301 شمسی مجله «تØÙه‌الادبا» به مدیریت بنان‌زاده Ùˆ ادیب‌الممالک مقاله‌ای با عنوان «عصر تلÙÙ† بی‌سیم» به چاپ رساند، Ú©Ù‡ این مقاله برای خوانندگان آن روز، بسیار عجیب بوده است. سپس دو سال بعد، در شماره Ù‡Ùتم مجله «ایرانشهر»، چاپ برلین یک Ù…Øصل دارالÙنون به نام Ùرهاد، در مقاله‌ای تØت عنوان «تلÙÙ† بی‌سیم» رادیو را به خوبی معرÙÛŒ کرد؛ این در Øالی بود Ú©Ù‡ مردم ایران در آن زمان هنوز از رسانه رادیو هیچ اطلاعی نداشتند؛ اما خوانندگان آن مجله با خواندن آن مقاله مدتÂها رؤیای شنیدن امواج رادیویی را در ذهن خود Ù…ÛŒÂپروراندند.
این رویا در سال 1305 برای مردمی Ú©Ù‡ در تهران Ùˆ در خانه‌های یک طبقه کاهگلی زندگی می‌کردند Ùˆ هنوز آثار برج Ùˆ باروهای گذشته را در گوشه Ùˆ کنار شهر نداشتند؛ با نصب یک Ùرستنده موج کوتاه با قدرت 20 کیلووات Ùˆ ارتÙاع 120 متر (Ú©Ù‡ هنوز پایه‌های آن موجود است) در زمین‌های قصر قاجار، صورت واقعی‌تری پیدا کرد تا آن Ú©Ù‡ در آذر ماه سال 1318ØŒ شرکت آلمانی هوختی٠اولین دستگاه‌های ارسال امواج رادیویی را تØویل داد تا روی Ùرستنده موج کوتاه Ùˆ متوسط وزارت پست Ùˆ تلگرا٠و تلÙÙ† نصب شود، بدین ترتیب در سال 1319 اولین Ùرستنده رادیویی مورد بهره‌برداری Ùˆ امواج رادیویی در شهر تهران پخش گردید.
از آن پس ابتدا طبقة اعیان Ùˆ دولت‌مردان Ùˆ با گذشت زمان عامة مردم به این وسیله ارتباطی دسترسی پیدا کردند Ùˆ استÙاده از آن Ø·ÛŒ چند سال عمومیت یاÙت، بدین ترتیب دستگاه رادیو به عنوان جزئی از زندگی اÙراد Ùˆ خانواده‌ها به اتاق نشیمن راه پیدا کرد Ùˆ هویت یاÙت .
  موسیقی، خبر Ùˆ نمایشنامه سه رکن برنامهÂهای رادیو بود Ú©Ù‡ مردم در آن زمان دوست داشتند Ùˆ ساعتÂهای زیادی از اوقاتشان را به شنیدنش مصرو٠میÂداشتند، بنابرÂاین شنوندگان آن زمان برنامهÂهای رادیویی ابتدا با تعجب Ùˆ کنجکاوی برنامهÂهای رادیویی را از این جعبه جادویی Ù…ÛŒÂشنیدند اما رÙته رÙته با اÙزایش دستگاهÂهای گیرنده رادیویی Ùˆ اÙزایش برنامهÂها Ùˆ گذشت زمان، کنجکاوی مردم  نسبت به این جعبه سخنگو عادی شد؛ اما Ù…Øتوای پیام Ùˆ برنامهÂهایی Ú©Ù‡ از این رسانه پخش Ù…ÛŒÂگردید در ذهنشان ماندگاری یاÙت، بطوری Ú©Ù‡ نسل گذشته Ú©Ù‡ پس از تأسیس رادیو در مناطق مختل٠شهری Ùˆ یا روستایی زندگی Ù…ÛŒÂکردند، از برنامهÂهای آن روز این جعبه سخنگو خاطرات زیادی دارند.
  این مقاله با استÙاده از برخی منابع مکـتوب Ùˆ مصاØبه‌هایی Ú©Ù‡ با سالخوردگان صورت گرÙته است؛ برنامهÂهایی را Ú©Ù‡ در ذهن Ùˆ یاد Ùˆ خاطر شـنوندگان قدیمـی رادیو ماندگار شده است، یادآوری Ù…ÛŒÂنماید. بیÂتردید نام این برنامهÂها نشانه آن است Ú©Ù‡ دستÂاندرکاران آنها در آن زمان بخوبی از این رسانه در جهت جلب مخاطبین استÙاده Ù…ÛŒÂنمودند Ùˆ برنامهÂهای شاخصی را اعم از نمایشنامه، موسیقی ØŒ قصه Ùˆ برنامهÂهای Ùرهنگی از این رسانه عمومی عرضه Ù…ÛŒÂکردند. آنطور Ú©Ù‡ پس از سالها Ùˆ با وجود ظهور Ùˆ توسعه رسانه رقیب یعنی تلویزیون، هنوز خاطره آن برنامهÂهای رادیو در ذهن آنها به یادگار مانده است.
Ù…Øتوی برنامه‌های رادیو
  مثل همه جای دنیا، تشکیلات رادیو در ایران نیز از صÙر شروع شد؛ بطوری Ú©Ù‡ وقتی تأسیسات آن روز را با تجهیزات امروزی مقایسه کنیم، Ù…ÛŒÂبینیم Ú©Ù‡ در آن روزگار Ùقط 5 ساعت برنامه آن هم از دو Ùرستنده ضعی٠پخش Ù…ÛŒÂشد Ú©Ù‡ اولی موج کوتاه به قدرت 20 کیلو وات Ùˆ دیگری موج متوسط به نیروی Ùقط 2کیلو وات بود. طبیعی است Ú©Ù‡ صدای چنین ÙرستندهÂهایی را Ùقط مردم تهران Ùˆ چند شهر نزدیک پایتخت Ù…ÛŒÂتوانستند بشنوند. بعدها یک دستگاه Ùرستنده موج کوتاه 20 کیلوواتی هم خریداری شد تا صدای ایران را تقویت کنند؛ اما جنگ پیش آمد Ùˆ تØول رادیو نیز مانند سایر تØولات مملکت متوق٠ماند Ùˆ نوزادی Ú©Ù‡ در 4 اردیبهشت 1319 بدنیا آمده بود تا 12 ساله شود همچنان رو به انØطاط Ùˆ ضع٠رÙت.
   در سال 1327 استودیوی Ú©ÙˆÚ†Ú©ÛŒ در Ù…ØÙ„ میدان ارک ساخته شد Ú©Ù‡ بعضی اوقات اخبار را از آن استودیو پخش Ù…ÛŒÂکردند. سه سال بعد سه استودیوی دیگر نیز در همین Ù…ØÙ„ ساخته شد؛ Ùˆ سپس به تدریج تØولات اساسی در وضع رادیو بوجود آمد(هاشمی، 74).
   بررسی Ù…Øتوی برنامه‌های رادیو تهران در آغاز بسیار جالب است. زیرا «برنامه‌های رادیو عموماً به پخش اخبار، موسیقی Ùˆ Ú¯Ùتارهایی پیرامون مسائل بهداشتی، ورزشی، Ùرهنگ Ùˆ خانه‌داری اختصاص یاÙته بود. رادیو تهران در شبانه‌روز جمعاً 5/8 ساعت به پخش برنامه می‌پرداخت Ú©Ù‡ Ø·ÛŒ دو برنامه روزانه Ùˆ شبانه پخش می‌گردید. برنامه روزانه رادیو از ساعت 30/11 ØµØ¨Ø ØªØ§ 2 بعدازظهر Ùˆ برنامه شبانه از ساعت 5 بعدازظهر آغاز Ùˆ تا 11 شب ادامه داشت. پخش اخبار در آغاز به 5 زبان خارجی انجام می‌گرÙت. Ú©Ù‡ پس از مدتی، زبان ترکی نیز به آن اÙزوده شد. اخبار به زبان‌های عربی، روسی Ùˆ ترکی در برنامه‌های روزانه Ùˆ به زبان‌های انگلیسی، Ùرانسه Ùˆ آلمانی در برنامه‌های شبانه پخش می‌گردید. از 6 ساعت برنامه شبانه 4 ساعت به موسیقی (سه ساعت موسیقی Ùرهنگی Ùˆ یک ساعت موسیقی ایرانی)ØŒ یک ساعت Ùˆ ربع به اخبار (نیم ساعت اخبار به زبان Ùارسی در دو نوبت Ùˆ 45 دقیقه به زبان‌های خارجی Ùرانسه، انگلیسی Ùˆ آلمانی) Ùˆ 45 دقیقه به برنامه‌های Ú¯Ùتارهای کشاورزی، جغراÙیا، بهداشت Ùˆ ورزش اختصاص یاÙته بود»(اØمدی،11-10Ø› هاشمی،85).
   شنوندگان آن روزگار که کهنسالان امروز هستند، هنوز برنامه‌های آن زمان را به یاد می‌آورند؛ شنونده کهنسالی می‌گوید: «اول که رادیو شروع به کار کرد، چند ساعتی بیشتر برنامه نداشت و کم‌کم ساعت کار آن بیشتر شد. یکی از برنامه‌های رادیویی قصه‌های راه شب بود و یک داستان پلیسی به نام جانی دالی که قصه‌های پلیسی را به صورت نمایشی و گاهی تعری٠به اجرا می‌گذاشت».[1]
   شنوندة مسن دیگری به یاد دارد Ú©Ù‡: «رادیو در آغاز کار خود بیشتر موسیقی پخش می‌کرد. اخبار Ùˆ Ú¯Ùتار در اولویت‌های بعدی بود. Ú¯Ùتارها شامل تاریخ، جغراÙیای ایران، کشاورزی، خانه‌داری Ùˆ بهداشت بود. یکی از معروÙ‌ترین برنامه‌های آن سال‌ها، اÙسانه هزار Ùˆ یک‌شب Ùˆ برنامه Ùرهنگ مردم بود Ú©Ù‡ با استقبال مردم روبه‌رو شد. بعدها با ورود هنرمندان نخبه به رادیو کم‌کم رادیو به خانه‌های بیشتری راه پیدا کرد، به طوری Ú©Ù‡ گاهی هنگام برنامه‌های پرطرÙدار خیابان‌های تهران خلوت می‌شد. رادیو در هنگام سال تØویل برنامه‌های بهتری داشت، به‌طوری Ú©Ù‡ اÙرادی Ú©Ù‡ رادیو نداشتند به خانه آنهایی Ú©Ù‡ رادیو داشتند می‌رÙتند Ùˆ می‌نشستند Ùˆ هیچ کدام Øر٠نمی‌زدند Ùˆ Ùقط گوش می‌کردند. صبØ‌ها رادیو برنامه کودک برای بچه‌ها داشت Ùˆ خانم عاطÙÛŒ مجری این برنامه بود Ú©Ù‡ قصه‌گویی می‌کرد. در رادیو اذان می‌گÙتند Ùˆ صبØ‌ها برنامه شیرخدا پخش می‌شد Ùˆ برنامه دیگری بود Ú©Ù‡ داستان رستم Ùˆ اسÙندیار در آن Ú¯Ùته می‌شد».[2]
  اینها روایتÂهایی از سالهای آغاز به کار رادیو در ایران است Ùˆ هر Ú†Ù‡ جلوتر Ù…ÛŒÂرویم ساعت برنامهÂها اÙزایش یاÙته Ùˆ تنوع برنامهÂها نیز بیشتر Ù…ÛŒÂشود. بطوری Ú©Ù‡ با تنوع برنامهÂها، برنامهÂهای شاخص نیز شنوندگان بیشتری Ù…ÛŒÂیابند Ùˆ از این روست Ú©Ù‡ این برنامهÂهای شاخص پس از سالÂها هنوز در خاطر Ùˆ یاد سالخوردگان باقی مانده است. مهمترین برنامهÂهایی Ú©Ù‡ به روایت سالخوردگان هنوز یاد Ùˆ خاطرشان باقی است به قرار زیر است:
نمایشنامة Ù…Øبوب جانیÂدالر
جانیÂدالر یکی از نمایشنامهÂهای Ù…Øبوب آن دوران است؛ شنوندهÂای Ù…ÛŒÂگوید: «یک داستان بود Ú©Ù‡ تقریباً هر کس Ú©Ù‡ رادیو داشت به این داستان گوش Ù…ÛŒÂداد. ما از این داستان خیلی خوشمان Ù…ÛŒÂآمد؛ بطوری Ú©Ù‡ گاهی من Ùˆ خواهرم نقشÂهای آن را بازی Ù…ÛŒÂکردیم. یعنی من پلیس Ù…ÛŒÂشدم Ùˆ خواهـرم همکار پلیـس. گـاهی مـواقع Ú©Ù‡ خسته بودم Ùˆ خوابم Ù…ÛŒÂبرد، Ùردا ØµØ¨Ø Ø¨Ù‚ÛŒÙ‡ داستـان را از خـواهرم مـیÂپرسیدم»![3]
شنونده دیگری Ù…ÛŒÂگوید: «بهترین برنامهÂای Ú©Ù‡ سالÂهای دور از رادیو پخش Ù…ÛŒÂشد، مجموعة پلیسی جانیÂدالر بود. من از شخصیت جانیÂدالر بسیار خوشم Ù…ÛŒÂآمد Ùˆ آن برنامه را هر Ù‡Ùته دنبال Ù…ÛŒÂکردم. آقای صارمی هم بسیار تلاش Ù…ÛŒÂکردند تا این سریال را در دل شنوندگان جا کند».[4]
Ùرد دیگری روایت Ù…ÛŒÂکند Ú©Ù‡: «تا سن پانزده، شانزده سالگی، هنوز تلویزیون به شهر ما نیامده بود، سرگرمی خانواده ما گوشÂدادن به برنامهÂها Ùˆ نمایشنامهÂهای رادیویی بود. یکی از این نمایشنامهÂها، نمایشنامهÂای بود به نام جانیÂدالر، Ú©Ù‡ هر Ù‡Ùته پخش Ù…ÛŒÂشد Ùˆ در بارة نبرد یک کارآگاه پلیس به همین نام با تبهÂکاران بود، Ùˆ شنوندگان باید Øدس Ù…ÛŒÂزدند Ú©Ù‡ جانیÂدالر از کجا Ù…ÛŒÂÙهمید، قاتل یا دزد کیست Ùˆ چگونه Ù…Ú† او را Ù…ÛŒÂگرÙت. نقش کارآگاه جانیÂدالر را Øیدر صارمی بازی Ù…ÛŒÂکرد. این داستان همواره در نیویورک رخ Ù…ÛŒÂداد Ùˆ بارها نام پل بروکلین در آن به گوش Ù…ÛŒÂرسید»![5]
Ùˆ یا این شخص Ú©Ù‡ Ù…ÛŒÂگوید: «آنÂÚ†Ù‡ در طول این برنامه مرا پای رادیو میخکوب Ù…ÛŒÂکرد، موسیقی آغاز برنامه Ùˆ موسیقی متن آن بود. هنگام آغاز برنامه ابتدا صدای دویدن کسی روی آسÙالت به گوش Ù…ÛŒÂرسید، سپس چند تیر پیاپی شلیک Ù…ÛŒÂشد، Ùˆ بعد صدای نالة مردی درمیÂآمد Ú©Ù‡ به نظر تیر خورده است Ùˆ سرانجام موسیقی هیجانÂانگیزی پخش Ù…ÛŒÂشد Ú©Ù‡ همة ذرات وجود مرا به لرزه درمیÂآورد. آنگاه داستان آغاز Ù…ÛŒÂشد Ùˆ در طول نیم ساعت بعدی تکهÂهایی از همان موسیقی، نمایشنامه را همراهی Ù…ÛŒÂکرد».[6]
اکبر کریمی از شنوندگان قدیمی نیز به نقل از پدرشان Ù…ÛŒÂگوید: «پدر من برنامه نمایشنامة داستانی پلیسی را Ú©Ù‡ چهارشنبه شبÂها ساعت 9 شب از رادیو پخش Ù…ÛŒÂشد، بسیار دوسـت داشـت. این برنامه Ú©Ù‡ جانیÂدالر نام داشت هر قسمت داستان مستقلی داشت Ùˆ در انتها سئوالی Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒÂشد Ú©Ù‡ جانیÂدالر از کجا Ùهمید Ùˆ ماجرای قتل یا دزدی را چگونه کش٠کرد. سپس Ù‡Ùته بعد از بین کسانی را Ú©Ù‡ به سئوال درست پاسخ داده بودند، به قید قرعه یک Ù†Ùر را برنده اعلان Ù…ÛŒÂکردند Ùˆ جایزهÂای Ú©Ù‡ یک ساعت Ù…Ú†ÛŒ بود، از اداره رادیو دریاÙت Ù…ÛŒÂکرد».[7]
Ùˆ بالاخره این شنونده Ú©Ù‡ در مورد این نمایشنامه Ù…ÛŒÂگوید: «از بهترین برنامهÂهای رادیویی جانیÂدالر بود Ú©Ù‡ همیشه با شروع Âشدنش همه را به خود جذب Ù…ÛŒÂکرد Ùˆ داستان آن در مورد مأموریت کارآگاهی در نیویورک بود مثل همین برنامة شرÂÚ©ÙˆÚ© هولمز Ú©Ù‡ از تلویزیون امروزه پخش Ù…ÛŒÂشود».[8]
پخش موسیقی و برنامه گلها
ارکستر بزرگ «گلها» Ú©Ù‡ در طول 22 سال با تهیه Ùˆ تنظیم برنامهÂهایی با عناوین «گلهای جاویدان، گلهای رنگارنگ، شاخه Ú¯Ù„ØŒ گلهای صØرایی، برگ سبز» گنجینهÂای نزدیک به 1800 برنامه ضبط Ùˆ پخش کرد   پرÂطرÙدارترین برنامه رادیویی ایران بود(نصیریÂÙر،70). این برنامه سالها از رادیو پخش Ù…ÛŒÂشده است Ùˆ شنوندگان آن زمان خاطرات Ùراوانی از این برنامه Ùˆ پخش موسیقی اصیل ایرانی دارند.
شنوندهÂای Ù…ÛŒÂگوید: «من برنامه گلها را زیاد گوش Ù…ÛŒÂکردم، زیرا در این برنامه موسیقیÂهای بسیار زیبایی پخش Ù…ÛŒÂکردند. من به شخصه ترانهÂهای استاد شجریان Ùˆ تعدادی دیگر را بسیار دوست داشتم، Ùˆ وقتی این ترانهÂها پخش Ù…ÛŒÂشد کلیه کارها را رها Ù…ÛŒÂکردم Ùˆ این آهنگÂها را گوش Ù…ÛŒÂدادم، ولی روØانیون آن زمان گوش دادن بعضی از ترانهÂها را Øرام اعلان کردند Ùˆ همین باعث شد تا کمتر به ترانه گوش بدهم».[9]
شنونده دیگری عنوان Ù…ÛŒÂکند Ú©Ù‡: «برنامه دیگری را Ú©Ù‡ زیاد Ù…ÛŒÂشنیدیم برنامه Ú¯Ù„Âها بود Ú©Ù‡ در Ø·ÛŒ زمان با نامÂهای گوناگونی مثل: Ú¯Ù„Âهای جاویدان، یک شاخه Ú¯Ù„ØŒ برگ سبز، Ú¯Ù„Âهای تازه، Ú¯Ù„Âهای رنگارنگ Ùˆ Ú¯Ù„Âهای صØرایی خوانده Ù…ÛŒÂشد».[10]
Ùˆ این شنوندة کهنسال نیز از خاطراتش Ù…ÛŒÂگوید Ú©Ù‡: «ترانهÂهای Ú¯Ù„Âها در آن زمان به صورت عددی پخش Ù…ÛŒÂشد، مثلاً Ú¯Ù„Âهای تازه شماره 67 یا شماره 68 Ùˆ ...ØŒ آهنگÂهای دیگری نیز از استاد شجریان Ùˆ دیگر خوانندگان پخش Ù…ÛŒÂشد Ú©Ù‡ همگی خاطرهÂانگیز بودند».[11]
برنامة مذهبی آقای راشد
  از آنجا Ú©Ù‡ برنامهÂهای مذهبی با توجه به صبقه مذهبی مردم در آن سالها جزیی از برنامهÂهای رادیو بوده است مخاطبین خاص خود را نیز داشته است. اما برخی از این برنامهÂها به Ù†ØÙˆÛŒ بوده است Ú©Ù‡ سابقة اجرای آن هنوز در خاطر مخاطبین آن دوران باقی مانده است.
  یکی از شنوندگان آن زمان Ù…ÛŒÂگوید: «در روستای ما (باقرآباد) روزهای پنجشنبه همه در خانهÂÛŒ کسی Ú©Ù‡ رادیو داشت جمع Ù…ÛŒÂشدند Ùˆ خانة آن Ùرد مثل مسجـد Ù…ÛŒÂشد Ùˆ همه Ù…ÛŒÂنشستند Ùˆ برنامة راشد را گوش Ù…ÛŒÂدادند»![12]
شنونده دیگری Ù…ÛŒÂگوید: «در آن زمان رادیو Ùقط یک موج داشت، آن هم رادیو سراسری بود Ú©Ù‡    شبÂهای جمعه برنامة سخنرانی مذهبی بود Ú©Ù‡ از ساعت 9 تا 10 شب توسط آقای راشد اجرا Ù…ÛŒÂشد Ùˆ از مطالب آموزنده Ùˆ روایات خوبی صØبت Ù…ÛŒÂکرد».[13]
Ùˆ این شنونده Ú©Ù‡ روایت Ù…ÛŒÂکند: «شوهر من بیشتر شبÂها پای رادیو Ù…ÛŒÂنشست Ùˆ صØبتÂهای آقای راشد را گوش Ù…ÛŒÂداد Ú©Ù‡ از مسائل دین Ùˆ ایمان Ù…ÛŒÂÚ¯Ùت.گاهی هم Ú©Ù‡ میهمان داشتیم همین برنامه را گوش Ù…ÛŒÂکردند Ùˆ بعد درباره آن بØØ« Ù…ÛŒÂکردند».[14]
برنامة کارگر و دهقان
  دو برنامة کارگر Ùˆ دهقان نیز از برنامهÂهای رادیویی بودند Ú©Ù‡ کارگران Ùˆ دهقانان را مخاطب قرار داده Ùˆ Ù…Øتوای برنامه به این دو قشر سختکوش جامعه تعلق داشت. در مصاØبهÂهای صورت گرÙته سالمندان از این دو برنامه نیز یاد Ù…ÛŒÂکردند Ùˆ اشعاری از آرم این برنامهÂها  هنوز در خاطرشان نقش بسته بود.
شنونده کهنسالی یادآوری Ù…ÛŒÂکند: «برنامهÂای بود مخصوص کارگران به نام کارگر. یادم Ù…ÛŒÂآید Ú©Ù‡ یک کارگر Ùداکاری را به عنوان کارگر نمونه معرÙÛŒ کرده بودند، زیرا یک روز در Øال کار ØŒ پول زیادی را پیدا کرده بود Ùˆ آن را به صاØبش باز گردانده بود. از این رو به عنوان کارگر نمونه Ùˆ Ùداکار معرÙÛŒ شده بود.[15]
شنونده دیگری Ù…ÛŒÂگوید: «ساعت 18 هم برنامهÂای پخش Ù…ÛŒÂشد به نام دهقان Ú©Ù‡ آرم آن با این شعر آغاز Ù…ÛŒÂشد:
به دهقان آزاده از ما درود                       به گیتی در خرمی او گشود»[16]
 و بالاخره این شنونده تبریزی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒÂگوید: «من از برنامهÂهای رادیو تبریز چیزی یادم نمیÂآید، ولی شعری بود Ú©Ù‡ همیشه آن را به یاد دارم؛ شعر اینگونه بود:
داغ داش اولوب سراسر سنبل گل
سلام اول سون سن آزاداکین چی
وطن مولکینÂالر آباداکین چی»[17]
برنامه ØµØ¨Ø Ø¬Ù…Ø¹Ù‡ با شما
  برنامهÂهای شاد مخاطبینی Ùراگیر دارند. برنامه ØµØ¨Ø Ø¬Ù…Ø¹Ù‡ با شما با قدمت طولانی Ùˆ با هنرمندی اهالی خندهÂروی هنر رادیو سالÂهاست Ú©Ù‡ میهمان شادی مردم Ùˆ گشودن خنده بر لب شنوندگان است. از این روست Ú©Ù‡ خاطره این برنامه Ùراموش نشدنی است.
شنوندهÂای Ù…ÛŒÂگوید: «بـرنامه ØµØ¨Ø Ø¬Ù…Ù€Ø¹Ù‡ØŒ روزهای جمعه از ساعت 8 الی 10 پخـش Ù…ÛŒÂشد. آن برنامه شور Ùˆ شـوق زیادی به ما Ù…ÛŒÂداد. ما وقتی Ú©Ù‡ ØµØ¨Ø Ø¬Ù…Ø¹Ù‡ به رادیو گوش Ù…ÛŒÂکردیم، یک انرژی خاصی به ما دست Ù…ÛŒÂداد Ùˆ ما بسیار شاد Ù…ÛŒÂشدیم».[18]
Ùˆ شنونده دیگری روایت Ù…ÛŒÂکند: «یکی از پرطرÙدارترین برنامهÂهای رادیو ØµØ¨Ø Ø¬Ù…Ø¹Ù‡ با شما بود Ú©Ù‡ به نظرم از سال 1338 تولیـد Ùˆ با شعـار معروÙ: «هÙته Ù‡Ùت روزه، آخرش امروزه، اگر خوش نباشی دلت Ù…ÛŒÂسوزه» پخش Ù…ÛŒÂشد Ùˆ  هنرمندانی چون زندهÂیاد منوچهر نوذری Ùˆ مرØوم عزتÂالله مقبلی Ùˆ Ùروزنده اربابی این برنامه را اجرا Ù…ÛŒÂکردند».[19]
برنامه داستان شب
شبÂهای طولانی زمستان Ùˆ یا شبÂهایی Ú©Ù‡ در شهرÂها Ùˆ روستاها مردم رادیو را مونس شبÂهای خود قرار Ù…ÛŒÂدادند، داستان شب از جمله برنامهÂهای مورد علاقه مردم بود Ú©Ù‡ اÙراد را در پای رادیو جمع Ù…ÛŒÂکرد؛ آنطور Ú©Ù‡ هنوز خاطرات آن نزد سالمندان باقی مانده است.
یکی از سالمندان Ù…ÛŒÂگوید: «در سالÂهای اواخر دهه سی Ùˆ اوایل دهه چهل Ú©Ù‡ شبها رادیو قصه شب را پخش Ù…ÛŒÂکرد بیشتر همسایهÂها منزل ما جمع Ù…ÛŒÂشدند تا داستان شب رادیو را گوش کنند Ùˆ اگر کسی یک شب نمیÂآمد سئوال Ù…ÛŒÂکرد Ú©Ù‡ دیشب داستان شب به کجا رسید Ùˆ چطور شد.به نظرم این داستانÂها را ویکتوریا بهرامی Ù…ÛŒÂنوشت».[20]
سالمند دیگری Ù…ÛŒÂگوید: «یادم هست شبÂهای گرم تابستان Ú©Ù‡ گرم بود Ùˆ مردم کولر نداشتند به پشت بام Ù…ÛŒÂرÙتند Ùˆ رادیو را هم با خـود مـیÂبردند. سـیم آن را به نـاودان Ù…ÛŒÂبستند تا عـمل آنتن را انجام دهد. مردم در پشت بام Ù…ÛŒÂرÙتند، دراز Ù…ÛŒÂکشیدند، ماه را تماشا Ù…ÛŒÂکردند Ùˆ به داستـان شب رادیو ایران گوش Ù…ÛŒÂکردند Ú©Ù‡ شبÂها ساعت 10 پخش Ù…ÛŒÂشد. مدت آن نیم ساعت بود Ùˆ مجریان این برنامه نقش خود را خوب ایÙا Ù…ÛŒÂکردند».[21] Ùˆ یا: «شبÂها از رادیو برنامه قصهÂهای هزارویکشب پخش Ù…ÛŒÂشد Ú©Ù‡ خانوادة ما به این برنامه علاقهÂمند بود Ùˆ اکثر شبÂها به این برنامه گوش Ù…ÛŒÂدادیم».[22]
برنامه ظهر جمعه
  سالÂها قصه ظهر جمعه چاشنی صدای سÙره ناهار مردم بود Ùˆ صدای گرم گوینده آن قصه Øکمت آمیزی را به شنوندگانش تقدیم Ù…ÛŒÂکرد بطوری Ú©Ù‡ هنوز پس از سالÂها صدای مجریان آن در گوش قدیمیÂها طنین انداز است. خانم سالمندی از خاطرة این برنامه چنین Ù…ÛŒÂگوید: «از برنامـهÂهای رادیویی آن زمان برنامهÂای بود بسیار جذاب Ùˆ پر طرÙدار Ú©Ù‡ ظهرÂهای جمعه پخش Ù…ÛŒÂشد. من به این برنامه علاقه خاصی داشتم Ùˆ زمانی Ú©Ù‡ این برنامه شروع Ù…ÛŒÂشد اگر آب دستم بود آن را زمین Ù…ÛŒÂگذاشتم Ùˆ پای رادیو Ù…ÛŒÂنشستم. راوی این برنامه باباعاملی بود Ú©Ù‡ داستانÂهای قدیمی Ùˆ Øکایات گلستان سعدی Ùˆ شاهنامه Ùردوسی را بسیار زیبا Ùˆ شیرین تعری٠میÂکرد بطوری Ú©Ù‡ به دل Ù…ÛŒÂنشست».[23]
برنامه راه شب
  راه شب نیز از برنامهÂهای ماندگار رادیویی است Ú©Ù‡ مونس مردم خواب زده Ùˆ یا اÙرادی Ú©Ù‡ به خاطر نوع کارشان شبÂها را بیدار Ù…ÛŒÂماندند بود.
خانم سالمندی روایت Ù…ÛŒÂکند: «آن سالÂها Ú©Ù‡ جوان بودم Ùرزند اولم سه ساله بود Ùˆ شبÂها به صدای گریة او تا دیر وقت بیدار Ù…ÛŒÂماندم. یکی از آن شبÂها Ú©Ù‡ ØوصلهÂام خیلی سر رÙته بود، رادیو را روشن کردم Ùˆ به برنامهÂای Ú©Ù‡ پخش Ù…ÛŒÂشد، گوش دادم. آن برنامه "راه شب" نام داشت Ùˆ هر کس هر درد دلی داشت، زنگ Ù…ÛŒÂزد، Ùˆ به صورت زنده از رادیو پخش Ù…ÛŒÂشد Ùˆ مردم هم آن را Ù…ÛŒÂشنیدند. از آن شب این برنامه را همراه با قصه شب Ú©Ù‡ ساعت 10 پخش Ù…ÛŒÂشد، دنبال Ù…ÛŒÂکردم Ùˆ به آن علاقمند شدم».[24]
خانم سالمند دیگری نیز Ù…ÛŒÂگوید: «چون من پرستار Ø´ÛŒÙت شب بودم به برنامه راه شب خیلی گوش Ù…ÛŒÂدادم Ùˆ همیشه سعی Ù…ÛŒÂکردم با مسابقه تلÙÙ†ÛŒ Ú©Ù‡ از آن برنامه پخش Ù…ÛŒÂشد ارتباط برقرار کنم».[25]
برنامة Ùرهنگ مردم
  آشنایی با آداب Ùˆ رسوم Ùˆ Ùولکلور دیگر اقوام Ùˆ یا Ùرهنگ عامیانة سرزمین آباء Ùˆ اجدادی Ùˆ یاÙتن یک Øس نوستالژیک نسبت به زندگی در مناطق روستایی، از برنامهÂهایی بود Ú©Ù‡ برای اولین بار توسط مرØوم انجوی شیرازی در رادیو پا گرÙت. این برنامه یکی از برنامهÂهایی است Ú©Ù‡ هنوز سالخوردگان این برنامه را به خاطر دارند Ùˆ از آن یاد Ù…ÛŒÂکنند.
شنوندهÂای Ù…ÛŒÂگوید: «از جمله برنامهÂهای متنوع رادیو، Ùرهنگ عامیانةمردم Ùˆ ضربÂالمثلÂهای جالب Ùˆ شنیدنی آن بود Ú©Ù‡ امروزه هیچ اثری از آنÂها نیست Ùˆ جوانان اصلاً با آن آشنایی ندارند. به نظر من رادیو خیلی بهتر از تلویزیون Ùˆ ماهوارهÂهای کنونی است؛ Ùˆ برنامهÂهای آموزشی، Ùرهنگی، علمی Ùˆ تÙریØÛŒ Ú©Ù‡ از رادیو پخش Ù…ÛŒÂشود، آدم از گوش دادن به آن لذت Ù…ÛŒÂبرد».[26]
شنونده دیگری Ù…ÛŒÂگوید: «در برخی از خانهÂها همراه با شبÂنشینیÂهای خود به برنامة Ùرهنگ مردم رادیو گوش Ù…ÛŒÂدادند Ú©Ù‡ از رسم Ùˆ رسوم شهرها Ùˆ مـناطق مختل٠ایران قصهÂها Ùˆ پـندها Ùˆ ضربÂالمثلÂها بیان Ù…ÛŒÂشد Ùˆ آهنگÂها Ùˆ موسیقیÂهای بومی مناطق مختل٠را پخش Ù…ÛŒÂکردند. این برنامه مردم ساده دل شهر Ùˆ روستا را به وجد Ù…ÛŒÂآورد. ما از شنوندگان پروپاقرص این برنامه بودیم».[27]
Ùˆ روایت این شنونده Ú©Ù‡ به یاد دارد: «در زمان ما رایو در روزهای چهارشنبه برنامهÂای داشت به نام Ùرهنگ مردم Ú©Ù‡ در باره آداب Ùˆ رسوم مردم بود Ùˆ هر بار در باره رسم Ùˆ سنتÂهای یک شهر یا روستا صØبت Ù…ÛŒÂکرد Ùˆ آداب Ùˆ رسوم مردم را Ø´Ø±Ø Ù…ÛŒÂداد».[28]
برنامهÂهای دیگر
   درباره برنامهÂهایی Ú©Ù‡ از آنÂها نام برده شد Ùˆ تعداد شنوندگان بیشتری به آنÂها اشاره کردند، برنامهÂهای دیگری هم در خاطرات سالمندان باقی ماندهÂاند Ú©Ù‡ برخی از آنها به قرار زیر است:
بانویی روایت Ù…ÛŒÂکند: «به گمانم در سالÂهای چهل Ùˆ چهل Ùˆ یک بود Ú©Ù‡ رادیو ایران برنامهÂای داشت به نام همه روز، همین ساعت، همین جا Ú©Ù‡ در بعدازظهرها توسـط خانم Ùروزنده اربابی Ùˆ آقای مانی اجرا Ù…ÛŒÂشد Ùˆ در طول پخش برنامه چند خبرنگار Ùˆ گزارشگر به کلانتری مناطق مختل٠میÂرÙتند Ùˆ از شاکی Ùˆ متهم سئوالاتی Ù…ÛŒÂکردند. این برنامه برنامه جالبی بود Ú©Ù‡ مردم با برخی مسائل Ùˆ مشکلات آشنا Ù…ÛŒÂشدند Ùˆ Ù…ÛŒÂÙهمیدند Ú©Ù‡ اختلاÙÂهای مردم در Ú†Ù‡ زمینهÂهایی است».[29]
بانوی دیگری Ù…ÛŒÂگوید: «از برنامهÂهای جالب رادیو در زمان قدیم برنامه از گوشه Ùˆ کنار شهر بود Ú©Ù‡ موضوع عمده آن پخش اختلاÙات Ùˆ مشکلات اÙراد Ùˆ خانوادهÂهایی بود Ú©Ù‡ توسط خبرنگاری گرÙته Ù…ÛŒÂشد. یکی از برنامهÂهای از گوشه Ùˆ کنار شهر اختلا٠پدر بزرگ Ùˆ مادر بزرگ من بود Ú©Ù‡ آنها در خانه دچار مشکل شده Ùˆ به دادگاه مراجعه کرده بودند. در همان زمان خبرنگاری جهت مصاØبه Ùˆ موضوع اختلا٠این دو با آنÂها وارد صØبت شد Ùˆ آن دو هم با او صØبت کردند Ùˆ ماجرا را برای خبرمگار تعری٠کردند. پس از یکی دو روز آنها صدای خود را از رادیو شنیدند Ùˆ با خود مدام تکرار Ù…ÛŒÂکردند Ú©Ù‡ وای آبرویمان رÙت»![30]
خانم خانهÂداری نیز به یاد دارد: «من وقتی برای نماز ØµØ¨Ø Ø¨ÛŒØ¯Ø§Ø± Ù…ÛŒÂشدم دیگه خوابم نمیÂبرد Ùˆ برای آماده کردن صبØانه بیدار Ù…ÛŒÂماندم Ùˆ چای را دم Ù…ÛŒÂکردم Ùˆ برای آنکه ØوصلهÂام سر نرود رادیو را روشن Ù…ÛŒÂکردم. رادیو هر روز ساعت شش ØµØ¨Ø Ø¨Ø±Ù†Ø§Ù…Ø© تقویم تاریخ را پخش Ù…ÛŒÂکرد Ú©Ù‡ موضوع آن درباره وقایع تاریخی دهÂها سال پیش، در همان روز بود. آهنگ این برنامه هنوز در ذهنم هست».[31]
خانم دیگری روایت Ù…ÛŒÂکند: «برنامهÂهای رادیو در زمان خود پرطرÙدار بوده است؛ مثلا برنامه مشاعره Ú©Ù‡ چند گوینـده پشت تریبون مسابقهÂای انجام Ù…ÛŒÂدادند. ابتدا یکی از آنها بیت شهری Ù…ÛŒÂخواند Ú©Ù‡ آخر آن با Øر٠«ت» تمام Ù…ÛŒÂشد Ùˆ گوینده بعدی شعر خود را باید با Øر٠«ت» شروع Ù…ÛŒÂکرد. این برنامه طرÙدار زیادی داشت».[32]
Ùˆ بالاخره روایت خانم عابدینی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒÂگوید: «من در دوره دبستان برنامهÂهای رادیو برایم جذابیت تمام داشت؛ صبØÂها پیش از رÙتن به دبستان برنامه کودک را Ù…ÛŒÂشنیدم Ùˆ بویژه بخش بابا ابر را بسیار دوست داشتم. بابا ابر، ابر آسمانی بود Ú©Ù‡ بچهÂها بر پشتش سوار شده Ùˆ به جاهای مختل٠سÙر Ù…ÛŒÂکردند».[33]
برخی نامÂها Ùˆ کسان
  سالخوردگانی Ú©Ù‡ از رادیو خاطرات Ùˆ یادگارÂهایی در ذهن دارند، گاهی به دلیل کهولت یا Ùراموشی برنامهÂها را به خاطر ندارند ولی نام گویندگان برنامهÂها Ùˆ طنین صدای خوش آنان را در ذهن دارند. در Øقیقت برنامهÂها با صدای این گویندگان جان Ù…ÛŒÂگرÙت Ùˆ در یاد Ùˆ خاطرات نقش Ù…ÛŒÂبست.
شنوندهÂای Ù…ÛŒÂگوید: «خدا رØمت کند Øمید عاملی را Ú©Ù‡ قصهÂهای بسیار زیبا Ùˆ لذتÂبخشی را تعری٠میÂکرد. او آنقدر بیانش شیرین بود Ú©Ù‡ متوجة گذشت زمان نمیÂشدیم Ùˆ قصهÂهای او را در ذهنمان مانند یک Ùیلم سینمایی تجسم Ù…ÛŒÂکردیم».[34]
سالمندی روایت Ù…ÛŒÂکند: «مصدای اÙراد بسیاری در ذهنم باقی مانده است، مانند آقای راشد Ú©Ù‡ سخنرانی مذهبی داشتند یا نوØÙ‡ سرایی ذبیØÛŒ Ú©Ù‡ بسیار تأثیرÂگذار بود. صدای آقای علی Ù…Øمدی Ú©Ù‡ برنامهÂÛŒ داستان شب را اجرا Ù…ÛŒÂکرد نیز به خاطرم هست. از قدیمیÂها خانم پرنیان Ùˆ خانم کوکب رجاء صداÂهای بسیار زیبایی داشتند ولی بعدها خانم عاطÙÛŒ Ùˆ خانم آذر پژوهش از نظر من موÙÙ‚ بودند؛ Ùˆ کسانی Ú©Ù‡ با موسیقی ارتباط داشتند به صدای خانم روشنک هم علاقه داشتند».[35]
سالمند دیگری Ù…ÛŒÂگوید: «پدر بزرگ من Ù…ÛŒÂÚ¯Ùت Ú©Ù‡ اذان همیشه بصورت زنده از رادیو پخش Ù…ÛŒÂشد Ùˆ آنها آقای رØیم مؤذنÂزاده را با موتور به ایستگاه رادیویی Ù…ÛŒÂبردند تا اجرای زنده داشته باشد».[36]
مرد کهنسالی نیز در خاطرات از صدای برخی گویندگان یاد Ù…ÛŒÂکند: «Øیدر صارمی، مانی، Ùروزنده اربابی، آذر پژوهش، ثابت ایمانی. جای آن صداÂها واقعاً خالی است؛ نه اینکه صداÂهای موجود این دوره صداهای بدی باشد بلکه آن زمان صداÂها دارای یک شخصیتی بودند Ú©Ù‡ خیلی خاص بود؛ یعنی پشت صدا سواد خوبی هم وجود داشت Ùˆ Ùقط صدا رسا Ùˆ قوی نبود».[37]
خانم سالمندی نیز Ù…ÛŒÂگوید: «مشاعره Ùˆ برنامة کودک از برنامهÂهای جالب بودند، اما شاباجی خانم یکی از برنامهÂهای پر سرو صدا بود Ú©Ù‡ با هنرمندی مرØومه مهری مهرنیا اجرا Ù…ÛŒÂشد».[38]
ÂÙˆ این خانم سالمند از مجریان ØµØ¨Ø Ø¬Ù…Ø¹Ù‡ با شما Ù…ÛŒÂگوید: «برنامه ØµØ¨Ø Ø¬Ù…Ø¹Ù‡ برنامهÂای با لطیÙÙ‡Âها Ùˆ طنزÂهای بسیار جالب بود Ú©Ù‡ همگی ما را جذب خود Ù…ÛŒÂکرد. نام یکی از گویندگان این برنامه مرØوم منوچهر نوذری Ùˆ دیگری مرØوم Ùرهنگ ]مهر پرور [بود».[39]
Ùˆ بالاخره این مرد کهنسال Ú©Ù‡ صداهای ماندگار آوازÂها را به یاد دارد: «من بیشتر Ú©Ù‡ پای رادیو بودم به ترانهÂهای این خوانندهÂها گوش Ù…ÛŒÂکردم، یکی آقای بنان بود Ú©Ù‡ آهنگÂهای قدیمی Ù…ÛŒÂخواند Ùˆ دیگری ملوک ضرابی بود Ú©Ù‡ صدای دلنشینی داشت».[40]
نتیجه:
رادیو اولین رسانة شنیداری با قدمتی بیش از Ù‡Ùتاد سال در کشورمان است Ú©Ù‡ امواج خود را Ø·ÛŒ چند سال در شهرها Ùˆ روستاهای سرزمینÂمان گسترش داد Ùˆ مردم  مناطق مختل٠این وسیله ارتباطی را به مرور در زندگی خود وارد کردند Ùˆ با مؤانست با آن شنونده Ùˆ مخاطب این وسیله ارتباطی شدند.
سالمندان Ùˆ کهنسالان امروز نوجوانان Ùˆ جوانان دیروز بودند Ú©Ù‡ در زمان شادابی Ùˆ نشاط خود، ورود این وسیله ارتباطی را در جامعه خود شاهد بودند Ùˆ از این رو بخشی از زندگی روزمره خود را با مؤانست با این جعبه سخنگو Ù…ÛŒÂگذراندند Ùˆ از این رو از این وسیله خاطرات زیادی دارند.
برنامهÂهایی چون نمایشنامة جانی دالر، برنامه موسیقی گلها، برنامه سخنرانی مذهبی راشد، برنامهÂهای کارگر Ùˆ دهقان، Â ØµØ¨Ø Ø¬Ù…Ø¹Ù‡ با شما، داستان شب، راه شب، قصه ظهر جمعه Ùˆ برنامة Ùرهنگ مردم به همراه اجرای گویندگان Ùˆ صدای ماندگار برخی خوانندگان، همه ØاÙظة تاریخی سالمندان امروز در مورد رادیو است Ú©Ù‡ هنوز نیز با خاطری خوش از آن یاد Ù…ÛŒÂکنند.
  بیÂتردید نام این برنامهÂها نشانه آن است Ú©Ù‡ دستÂاندرکاران این برنامهÂها در آن زمان بخوبی از این رسانه در جهت جلب مخاطبین استÙاده Ù…ÛŒÂنمودند Ùˆ برنامهÂهای شاخصی را اعم از اجرای نمایشنامه، قصه، موسیقی Ùˆ برنامهÂهای ادبی - Ùرهنگی از این رسانه عمومی عرضه Ù…ÛŒÂکردند. آنطور Ú©Ù‡ پس از سالÂها Ùˆ با وجود ظهور Ùˆ توسعه رسانه رقیب یعنی تلویزیون، هنوز خاطره آن برنامهÂهای رادیویی Ùˆ صداهای ماندگار آن زمان در یاد Ùˆ ذهن آنها به یادگار مانده است.
این مقاله در مجله رادیو، نشریه علمی- تخصصی صدای جمهوری اسلامی ایران، سال دهم، شماره 59ØŒ خردادماه 1391ØŒ صص 184 تا 191 به چاپ رسیده Ùˆ برای بازنشر به سایت «انسان شناسی Ùˆ Ùرهنگ» ارسال شده است.
منابع:
Â
- گزارش Ùیلم،«تاریخچه رادیو در ایران»(1380)ØŒ اØمدÂرضا اØمدی، سال دوازدهم، شماره 180
- مجله رادیو(1387)، « مردم و رادیو»، سید علیرضا هاشمی، اداره کل پژوهشهای رادیو، شماره 41
- کتاب ماه علوم اجتماعی(1389)، «از گذشته رادیو»، سید علیرضا هاشمی، خانه کتاب ایران، شماره 30(پیاپی138)
- نصیریÂÙر، ØبیبÂالله(1383)ØŒ تاریخچة تأسیس رادیو، تهران: چاووشگران نقش
- دو Ù‡Ùته نامه آموزشی رادیو(1387)ØŒ «تاریخچه رادیو در ایران توسط خانم گیتی کاوه در Øال تهیه است»، اداره Ú©Ù„ پژوهشهای رادیو، شماره 66
راویان:
[1] - راوی: عباس اØمدیان، 78 ساله، Ùین، کاشان
[2] - راوی: Øشمت میرزابیگی، 70 ساله، تهران
[3] - راوی: شهرام سروی،50 ساله، اردبیل
[4] - راوی: عربعلی اØمدی، 58 ساله، بوئینÂزهرا، قزوین
[5] - راوی: عشرت قائدی، 68 ساله، گلپایگان
[6] - راوی: مرتضی اØمدی، 57 ساله، روستای اØمد آباد، ساکن تهران
[7] - راوی: اکبر کریمی، 80 ساله، اردبیل، ساکن تهران
[8] - راوی: معصومه دالوند، 73 ساله، خرم آباد، ساکن تهران
[9] - راوی: عربعلی اØمدی، 58 ساله، بوئینÂزهرا، قزوین
[10] - راوی: Øسین اصغری، 69 ساله، ساوه، ساکن تهران
[11] - راوی: ابوالقاسم مومنی، 93 ساله، رکنÂآباد، یزد
[12] - راوی: عباسقلی یوسÙی، 80 ساله، باقرآباد اردبیل
[13] - راوی: علی اَتابه، 70 ساله، صومعه سرا
[14] - راوی: منصوره رضازاده، 78 ساله، اصÙهان
[15] - راوی: صیÙور کیوان، 100 ساله، ایذه، خوزستان
[16] - راوی: Øاجیه معصومه غلامعلی، 83 ساله، شهریار
[17] - راوی: ØبیبÂالله صÙر پور، 69 ساله، روستای براغوش، آذربایجان شرقی
[18] - راوی: منیره قنبری، 60 ساله، تهران
[19] - راوی: سودابه Øسینی، 66 ساله، روستای اسبÙروشان، سراب
[20] - راوی:غلام علی عزیزیان نوید، 69 ساله، تهران
[21] - راوی: عشرت الملوک Ùرزانه، 69 ساله، تهران
[22] - راوی: Ù…Øبوبه قربانی،50 ساله، تهران
[23] - راوی: سیده Ùاطمه نساء موسوی، 75 ساله، شهمیرزاد، سمنان
[24] - راوی: آذر تیموریان، 58 ساله، زنجان
[25] - راوی: ملکه زاویهÂنشین، 78 ساله، کاشان
[26] - راوی: نساء بشیری، 58 ساله، همدان
[27] - راوی: سید Ù…Øسن موسوی، 49 ساله، الیگودرز
[28] - راوی:زینÂالعابدین صادقی، 52 ساله، شاهرود
نویسنده :moslemzade|مقالات مرتبط | ارسال نظر: 0 |